چرا باور به تعامل و همکاری جهانی نداریم

زندگی امروز انسان دیگر فردی و حتی جمعی مدیریت نمی شود، بلکه زندگی امروز نسل بشر به صورت جهانی مدیریت می گردد. معنا و مفهوم "دهکده جهانی" که بیش از دو دهه است مورد توجه جامعه شناسان قرار گرفته است، امروز دیگر نیاز به اثبات ندارد و در عرصه های مختلف اثرات و تجلی ماهیت آن در زندگی افراد و جوامع مختلف و حکومت ها قابل مشاهده است.

چرا باور به تعامل و همکاری جهانی نداریم


 

زندگی امروز انسان دیگر فردی و حتی جمعی مدیریت  نمی شود، بلکه زندگی امروز نسل بشر به صورت جهانی مدیریت می گردد. معنا و مفهوم "دهکده جهانی" که بیش از دو دهه است مورد توجه جامعه شناسان قرار گرفته است، امروز دیگر نیاز به اثبات ندارد و در عرصه های مختلف اثرات و تجلی ماهیت آن در زندگی افراد و جوامع مختلف و حکومت ها قابل مشاهده است.
البته طبیعی است که در این دهکده برخی با برخی دیگر هم سلیقه نباشند اما روند تأمین نیازهایشان از یک مسیر می گذرد و به همین سبب منطق حکم می کند که خود را از این دهکده جدا نکنند و در ضمن حفظ عقاید و سلایقشان مانع از انزوای خود گردند. چراکه می دانند جدایی از این دهکده به منزله افزایش هزینه و مشکلات در مدیریت نیازهای مختلف می باشد. این گزاره را می توان به تمامی امورات زندگی بشر اعم از مسائل سیاسی،اقتصادی، اجتماعی،فرهنگی،ورزشی، علمی،امنیتی و نظامی و... تعمیم داد.
این پیش زمینه را چیدیم تا به بحث حفاظت از یوزهای ایرانی برسیم که طی این مدت چند نوبت به ابعاد مختلف آن پرداختیم. پس از
تلف شدن دو توله یوز ایرانی به سبب عدم مهارت های کافی و نبود امکانات کافی جهت نگهداری از آنها، نهایتاً با فشار افکارعمومی و رسانه ها مسئولان اقدام به آوردن یک متخصص آفریقایی با مهارت پرورش یوزپلنگ کردند.
درآخرین گزارشی که این متخصص آفریقایی اعلام کرده است توله یوز سوم وضعیتش به ثبات نسبی رسیده و بین 60 تا 70 درصد شانس زنده ماندن دارد. این متخصص آفریقایی درکارنامه کاری 650 توله یوزپلنگ را پرورش داده است که خوشبختانه 99درصد آنها زنده مانده اند و امیدواریم توله یوز ایران هم جزو همان 99 درصد باشد.
نکته قابل توجه اینجاست که «هزینه سفر این پزشک آفریقایی برعهده مراکز بین المللی تکثیر یوزپلنگ بوده است». یعنی درجهان امروز نهادهای بین المللی و سازمان های مردم نهاد در سراسر دنیا درصدد کمک به یکدیگر هستند و بدون داشتن چشم داشت مالی و یا منفعت طلبی به دنبال نجات بشر و محیط زیست و سایراموراتی هستند که برای انسان ها با ارزشند.
حال سئوال اینجاست که چه علت و چه عاملی باعث شد که ما پیش فراررسیدن زمان زایمان "ایران یوز پلنگ ماده تحت حفاظت" دست یاری به سمت این مراکز دراز نکردیم و از آنها نخواستیم که در این پروژه ارزشمند زیست محیطی که نجات یک گونه حیوانی ارزشمند را در دستور کار خود داشته، به ما کمک های علمی و مهارتی و حتی مالی و تجهیزاتی بکنند.
بدون تعارف باید اذعان داشت که این عارضه تنها در حوزه محیط زیست خسارت وارد نکرده است، بلکه در سایر حوزه های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و آموزشی و ورزشی ما دچار این خود انزوایی هستیم.
شاید گفته شود مسائل سیاسی و اقتصادی شامل تحریم هاست،اما درحوزه فرهنگی و آموزشی و ورزشی و همین محیط زیست چه محدودیتی وجود دارد که ما خود را از این دهکده به بهانه مختلف جدا کرده ایم.
متاسفانه برخی مدیران و مسئولان ما برداشتی غیر اصولی از مدیریت بومی و استقلال دارند و گمان می کنند که اگر با بیشترین هزینه به کمترین نتیجه برسند باید به آنها مدال افتخار داد. درهمین قضیه یوزهای ایرانی اگر توله سوم هم تلف می شد بازهم کسی مسئولیتش را قبول نمی کرد و نهایتاً بیانیه هایی با این محتوا که "ما تجارب ارزشمندی درحوزه تولید مثل و پرورش یوز کسب کردیم" صادر می شد، و پرونده را می بستند و آب از آب تکان
نمی خورد.
باید بپذیریم که بحث دشمنی ها و منفعت طلبی کشورها درجای خود قابل تامل و منطقی است، اما دنیا براساس قوانین نانوشته ای همچون زنجیر به هم پیوند خورده اند و نمی توان خود را از این زنجیر جدا کرد. جدا شدن از این دهکده موجب عقب ماندگی و افزایش هزینه ها در ابعاد مختلف برای کشور می گردد. بهتر است رویه خود را تغییر دهیم و به همکاری و تعاملات جهانی باورمند شویم.