مهاجرت ورزشکاران

ورزشکار ایرانی تیم ملی شمیشیر بازی به فرانسه مهاجرت کرد،شطرنج باز تیم ملی عازم آمریکا شد، ورزشکاران تیم ملی قایقرانی، جودو، تکواندو، کشتی، تیروکمان، غریق نجات، هندبال، کاراته، هریک با داشتن مقام و مدال در بازی های بین المللی ترک وطن کردند و یا زیر پرچم تیم ملی کشورهای دیگر به ورزش خود ادامه می دهند. اخیراً هم برای دومین بار شاهد عدم بازگشت ورزشکاران تیم ملی معلولان و جانبازان از بازی های تیروکمان هلند بودیم




ورزشکار ایرانی تیم ملی شمیشیر بازی به فرانسه مهاجرت کرد،
شطرنج باز تیم ملی عازم آمریکا شد، ورزشکاران تیم ملی قایقرانی، جودو، تکواندو، کشتی، تیروکمان، غریق نجات، هندبال، کاراته، هریک با داشتن مقام و مدال در بازی های بین المللی ترک وطن کردند و یا زیر پرچم
تیم ملی کشورهای دیگر به ورزش خود ادامه می دهند. اخیراً هم برای دومین بار شاهد عدم بازگشت ورزشکاران تیم ملی معلولان و جانبازان از بازی های تیروکمان هلند بودیم.
اینکه بخواهیم نام ورزشکاران را ببریم و یا  آنها را زیر سئول ببریم، چشم بستن بر حقایق و پاک کردن صورت مسئله برای رهایی از زیر بار مسئولیت اتفاقات رخ داده است. چرا که وضعیت اقتصادی و معیشتی در کشورمان به گونه ای مدیریت شده است که روند مهاجرت و پناهندگی دیگر مختص به نخبگان علمی و ورزشی نیست، بلکه امروز شاهدیم که سرعت و تعداد مهاجرت در میان اقشارمتوسط بیشتر از هر زمان دیگری شده است.
 تمام کسانی که ترک وطن می کنند، به عنوان سرمایه ملی هستند که از دست می روند. اما ورزشکاران به سبب وجهه خبرسازی که دارند بیش از دیگران به چشم می آیند. نکته قابل توجه در مهاجرت اغلب ورزشکاران، عدم رسیدگی به وضعیت معیشتی و مسئله دستمزد و پاداش هاست. تاکنون گزارش های فراوانی از دستفروشی و فلافل فروشی ورزشکاران تیم ملی در استان های مختلف دیده ایم. کسانی که برای کشور افتخار آفریدند و دست اندرکاران ورزشی با هر مدالی که آنها می گرفتند برای خود کارنامه مدیریتی
می ساختند و پز می دادند.
واقعا دستمزد زیر 5 میلیون برای یک ورزشکاری که تمام وقت خود را صرف تمرین می کند، چطور قابل توجیه است؟! خانواده او چگونه باید مخارج روزمره خود را تأمین کنند، حتی ورزشکار چطور می تواند هزینه مکمل های ورزشی و تغذیه حرفه ای خود را تأمین کند؟! اینها چیزی نیست که کسی نداند و یا از آن اطلاع نداشته باشد .
اما نوع واکنش دست اندرکاران ورزشی طی این سال ها به این مسئله به گونه اپیدمی وار بی تفاوتی بوده است و بس. طی این سال ها بارها با افراد و دست اندرکاران ورزشی در این باره مصاحبه شده که علت این رویکرد ورزشکاران برای مهاجرت و یا ادامه فعالیت ورزشی زیر پرچم دیگر کشورها چیست و چه راهکاری برای آن در دست اجرا خواهد بود؟ اما هرباره
پاسخ های کلی و کلیشه ای به این مسئله داده می شود به گونه ای که اگر این مصاحبه ها را برای هریک از ورزشکاران مهاجر در زمان های مختلف به کار ببریم، اتفاق خاصی رخ نمی دهد!
وجه مشترک تمام این اظهارنظرات نیز یک عبارات است
"مسئولان باید نسبت به وضعیت ورزشکاران توجه بیشتری داشته باشند"!!. اما واقعا این دست اندرکاران چه کسانی هستند. چه کسی باید به مشکلات و وضعیت زندگی ورزشی و اجتماعی ورزشکاران رسیدگی کند. هیچکدام از ورزشکاران مهاجرت کرده تاکنون موضعی سیاسی برعلیه کشورمان نداشته اند و اصلا جز موفقیت در حوزه ورزش حرفه ای خود چیزی نمی خواهند. لذا وقتی در داخل کشور با بی توجهی ها مجبور به فلافل فروشی  می شوند، مسلم است با یک پیشنهاد مالی مناسب از سوی کشورهای همسایه، و برای رهایی از این وضعیت خواسته یا ناخواسته مجبور به پذیرش مهاجرت می شوند.
باید به این نکته اشاره کرد که تمام این ورزشکاران دین خود را به کشور ادا کرده اند و اگر تلاش های بی منتشان نبود شاهد
مدال های رنگارنگ آنها در میادین مختلف جهانی و المپیک نبودیم. اما وقتی وعده های داده شده به آنها عملی نمی شود و یا پس از آنکه
عکس های یادگاری با مدال آوران گرفته شد به حال خود رها می شوند، چه توقعی می توان از آنها برای پایبندی به این شرایط داشت.
گفتن و نوشتن از این مشکلات آب در هاونگ کوبیدن است چرا که تغییر رویه ای در رسیدگی به وضعیت ورزشکاران رخ نخواهد داد. اما آنچه سرعتش افزوده خواهد شد، ادامه روند مهاجرت و عدم بازگشت ورزشکاران ایرانی از میادین مختلف بین المللی به کشور خواهد بود. این برای وجهه ورزش کشور ما خوب نیست و موجب انگیزه معکوس برای جوانان علاقمند به ورزش خواهد شد.
انگیزه ای که آنها را به تلاش برای کسب یک مدال و مقام وا میدارد تا پس از آن فرصتی برای مهاجرت از کشور داشته باشند ویا تحت لوای پرچم کشوری دیگر زندگی ورزشی خود را ادامه دهند.