ادامه اجرای طرح "خاورمیانه جدید" از سوی بایدن

سفر جوبایدن رئیس جمهوری ایالات متحده به خاورمیانه و دیدار با مقامات کشورهای منطقه مورد توجه بسیاری از کارشناسان و رسانه های سیاسی قرارگرفته است. نقطه عطف سفر جوبایدن دیدار با مقامات سعودی و تل آویو است. موضوعی که محور اصلی تحلیل های این سفر می باشد. اما نباید این سفر بایدن به منطقه را جدا از سفرهای مشابه رئیس جمهوران قبلی یعنی ترامپ و اوباما دانست.

ادامه اجرای طرح "خاورمیانه جدید" از سوی بایدن

 

 

سفر جوبایدن رئیس جمهوری ایالات متحده به خاورمیانه و دیدار با مقامات کشورهای منطقه مورد توجه بسیاری از کارشناسان و رسانه های سیاسی قرارگرفته است. نقطه عطف سفر جوبایدن دیدار با مقامات سعودی و تل آویو است. موضوعی که محور اصلی تحلیل های این سفر می باشد. اما نباید این سفر بایدن به منطقه را جدا از سفرهای مشابه رئیس جمهوران قبلی یعنی ترامپ و اوباما دانست.
باراک اوباما در سفر دوره ای خود در خاورمیانه با هدف کاهش تنش ها میان اسرائیل و اعراب و تأمین امنیت رژیم صهیونیستی از جانب کشورهای حاشیه خلیج فارس طرح "خاورمیانه جدید" را کلید زد و طی هشت سال ریاست جمهوری خود برای تحقق آن اقدامات فراوانی به صورت پنهانی انجام داد.
دونالد ترامپ نیز علیرغم اختلافات فراوانی که با اوباما داشت اما در نقشه راه ترسیم شده آمریکا در این مسیر بدون هیچگونه کم و کاستی گام برداشت و توانست سطح روابط پنهانی میان اعراب و اسرائیل را از حالت پنهان به وضعیت آشکار برساند. نتیجه آن شد که گفتگوهایی علنی میان برخی کشورهای عربی و مقامات رژیم صهیونیستی شکل گرفت و نتیجه آن عادی سازی ابتدایی روابط رسمی بود.این روند طراحی شده همچنان ادامه پیدا کرد تا به امروز که قرار است جوبایدن در سفر دوره ای خود به خاورمیانه سطح روابط میان اعراب و اسرائیل را از کشورهای کوچک خلیج فارس به سطح عادی سازی روابط میان عربستان و اسرائیل بکشاند. کاهش تنش های موجود و برخی اختلافات سنتی و عقیدتی از جمله اختلافات موجود میان طرفین است که احتمال می رود با سفر بایدن مورد بررسی قرار گیرد.
اما در این دوره، سفر بایدن نسبت به ادوار قبلی تفاوتی بسیار مهم دارد. باید توجه داشت که امروز گفتگوهای میان اسرائیل و کشورهای همسایه از سطح برقراری روابط فراتر رفته است و در آستانه یک اتحاد نظامی با هدف مقابله در برابر ایران قرار دارد. ما در مراحل قبلی نتوانستیم مانع از ایجاد روابط میان طرفین شویم، اما در این مرحله اگر منفعل عمل کنیم، شاهد اجماعی نظامی و منطقه ای علیه کشورمان خواهیم بود.
پرواضح است که حضور اسرائیل در کشورهای همسایه در قالب
"پروژه نفوذ" بوده و تل آویو پس از عادی سازی روابط سیاسی و دیپلماتیک به دنبال نفوذ به مراکز و جغرافیای امنیتی و نظامی کشورهای همسایه
می باشد. قاعدتاً ما نمی توانیم مانع از ارتقای سطح روابط این کشورها شویم، چرا که درعرصه دیپلماسی دوجانبه و چندجانبه با همسایگان
کم وکاستی های فراوان داشته ایم. اما این بار سفر رئیس جمهوری آمریکا به خاورمیانه و توام بودن آن با اختلافات هسته ای و منطقه ای با ایران، به نوعی جنبه گروکشی و تلافی جویانه دارد تا ایران را بیش از پیش تحت فشار بگذارد و با گفتگو درمورد ائتلاف نظامی میان اعراب و اسرائیل حلقه محاصره امنیتی و نظامی را بر کشورمان تنگ تر نماید.
لذا دو راهکار با اولویت اول و دوم موجود است. اولویت اول این است که هرچه سریعتر برخلاف خواست اسرائیل، مذاکرات هسته ای را به سرانجام برسانیم و با گشایش های سیاسی و دیپلماسی که درپی خواهد داشت مانع از ائتلافی نظامی میان همسایگان با دشمنان گردیم.
راهکار دوم این است که در قالب سفرهای دوره ای به منطقه و گفتگو با سران کشورهای همسایه نسبت حسن تعاملات
فی مابین تاکید کنیم. متأسفانه درپی مطرح شدن طرح ائتلاف نظامی در منطقه تنها صدایی که از کشورمان شنیده شده تهدید و خط و نشان کشیدن برای عضوشوندگان این ائتلاف بوده است. درحالی که در چنین مواقعی باید از قدرت نرم دیپلماسی سیاسی استفاده کرد.
اگر این دوراهکار را نادیده بگیریم و درعوض به روش های غیرمنطقی و یا تهدیدآمیز ادامه دهیم قطعاً جوبایدن به اهداف سفرخود به خاورمیانه خواهد رسید و شرایط برای ما بسیار سخت خواهد شد.