ارتقای دانش اجتماعی در عرصه محیط زیست

متأسفانه مفاهیم مربوط به دفاع و حمایت از محیط زیست درکشور ما درلا به لای مسائل مختلف مسئولان و دغدغه های مالی و معیشتی خانواده ها، معنای روشنی ندارد و شاید در آخرین اولویت ها نیز نباشد. درحالی که حیات و آینده نسل امروز و فردا به حمایت و حفاظت از محیط زیست بستگی دارد. اینکه تا چه حد در کشور ما به دغدغه های محیط زیستی پرداخته می شود و تا چه حد به بحران های جدی در این حوزه توجه می شود، مورد بحث ما نیست.

 



ebrahim_aliabadi@yahoo.com
متأسفانه مفاهیم مربوط به دفاع و حمایت از محیط زیست درکشور ما درلا به لای مسائل مختلف مسئولان و دغدغه های مالی و معیشتی
خانواده ها، معنای روشنی ندارد و شاید در آخرین اولویت ها نیز نباشد. درحالی که حیات و آینده نسل امروز و فردا به حمایت و حفاظت از
محیط زیست بستگی دارد. اینکه تا چه حد در کشور ما به دغدغه های محیط زیستی پرداخته می شود و تا چه حد به بحران های جدی در این حوزه توجه می شود، مورد بحث ما نیست.
بلکه باید قدری در مسئله رشد فرهنگی و اجتماعی خود تأمل کنیم. باید به این مهم برسیم که چرا محیط زیست برای ما دغدغه نیست و چرا با این همه ادعا در زمینه فرهنگی به لحاظ باورهای مذهبی و ریشه های تمدنی که به آن می بالیم، پیشرفتی در حوزه رفتارهای مدنی و انتقال آن به نسل های بعدی نداشته ایم و یا به ندرت اقداماتی صورت گرفته است.
در شکل گیری چنین آفتی برای یک جامعه دو عامل اصلی مطرح است که با یکدیگر همپوشانی دارند و تقویت کننده یکدیگر هستند. "بی تفاوتی" و "منفعت طلبی" دو عامل اصلی در جلوگیری از رشد رفتارهای مدنی در جامعه ما نسبت به مسئله محیط زیست می باشد. باید بپذیریم که به سبب درگیری در مشکلات و روزمرگی و قرار گرفتن اولویت های اقتصادی در رأس تمام برنامه های زندگی ما، شاهد اپیدمی شدن بی تفاوتی در میان لایه های اجتماع هستیم.
به عنوان مثال در سرتاسر دنیا راهپیمایی عظیم دانش آموزان و نوجوانان با همراهی والدین و شخصیت های سیاسی و هنری و ورزشی در حمایت از محیط زیست شکل گرفت، اما در کشور ما آب از آب تکان نخورد و اصلا اهمیتی به این مسئله داده نشد و اگر برخی حامیان محیط زیست و برخی سلبریتی ها در فضای مجازی عکس ها و فیلم های این راهپیمایی را منتشر نمی کردند، کسی از آن خبردار هم نمی شد. ضمن اینکه باید به این نکته هم اشاره کرد که دغدغه ها و رشد فرهنگی ما، به صورتی ناقص و با
سلیقه گرایی دنبال می شود که موجب تغییر در اولویت بندی ها شده است. در برخی موارد دچار افراط هستیم و در برخی موارد تفریط می کنیم.
اگر بی تفاوتی را زیربنای بی توجهی به محیط زیست بدانیم،
"منفعت طلبی" در نقش رو بنا ظاهر می شود که تأمین کننده منافع مالی با گرایشات مختلف سیاسی است. امروز مطرح نشدن دغدغه های
محیط زیست باعث شده تا بسیاری از افراد و گروه ها و نهادهای مختلف اعم از حقیقی و حقوقی، با خیال راحت به تجاوزات خود در حوزه محیط زیست ادامه دهند و منافع خود را دنبال کنند. از زمین خواری درحوزه جنگل ها گرفته تا سدسازی و تغییر اکوسیستم و راه سازی و ویلاسازی و ... همه در زمره تأمین منافع مالی قلمداد می شود که نتیجه ای جز نابودی محیط زیست به دنبال نخواهد داشت.
امروز خشک شدن تالاب ها، دریاچه ها، رودخانه ها، خشکیدگی گسترده زمین و فرونشست آن، سیل های ویرانگر، از بین رفتن جنگل ها و مراتع، کوه خواری ها، و... همگی ناشی از منفعت طلبی است که برپایه های "بی تفاوتی" بنا شده است.
باورکنید حمایت از محیط زیست، ادای روشنفکری و ایده آل گرایی نیست. خطری است که از حمله نظامی و تحریم های جهانی، بالقوه تر است و به مرحله فعلیت رسیده است. اگر ناوهای جنگی و تحریم های اقتصادی نتواند به ما آسیب بزند، قطعا بی آبی و خشک سالی ما را از پای درمی آورد!