اقتصاد را به خودی ها می بازیم

پس از آنکه هزاران میلیارد از پول و سرمایه مردم در بازار بورس هیچ شد و از بین رفت و هیچکس هم جواب سرمایه گذاران را نداد، بار دیگر طی یکی دوماه اخیر شاهد روند مثبت تدریجی و منطقی شاخص ها در این بخش بودیم. به گونه ای که صفحه نمایش سهام ها از قرمز یکدست رفته رفته به سمت سبز شدن آمد و برخی از سرمایه گذاران و مالباختگانی که سرمایه اولیه خود را از دست داده بودند دلخوش شدند که روزهای سبز بورس حداقل بخش اندکی از ضرر آنها را جبران خواهد کرد.

اقتصاد را به خودی ها می بازیم

پس از آنکه هزاران میلیارد از پول و سرمایه مردم در بازار بورس هیچ شد و از بین رفت و هیچکس هم جواب سرمایه گذاران را نداد، بار دیگر طی یکی دوماه اخیر شاهد روند مثبت تدریجی و منطقی شاخص ها در این بخش بودیم. به گونه ای که صفحه نمایش سهام ها از قرمز یکدست رفته رفته به سمت سبز شدن آمد و برخی از سرمایه گذاران و مالباختگانی که سرمایه اولیه خود را از دست داده بودند دلخوش شدند که روزهای سبز بورس حداقل بخش اندکی از ضرر آنها را جبران خواهد کرد.
اما هرگاه که بخشی از اقتصاد جوانه ای می زند و نوید روزهای خوب را می دهد، بخش های دولتی و خصولتی ها وارد میدان می شوند و  نظم و نظام کار را برهم می زنند.
وارد شدن سرمایه گذاران حقوقی به سهام های مختلف به یکباره ارزش آن سهام را به سقف می رسانند و پس از کسب سود مورد نظر و یا تحقق خواسته های پنهانشان به یکبار صف خرید را به صف فروش مبدل می کنند و سرمایه های خرد و متوسط افراد حقیقی به یکباره هیچ می شود.
شاید گفته شود که بورس یک فضای تخصصی است و واردشدن به آن نیاز به تخصص و علم دارد. این استدلال همواره ابزار پوشش دهی ضعف های نظارتی و عملکرد منطقی و استاندارد مسئولان در این حوزه می باشد.
چرا که اگر ارزش سهام ها به صورت منطقی و اطلاعات آن حقیقی به دست مردم برسد هیچ وقت سهام بیل و کلنگ سازی به اندازه سهام پتروشیمی رشد نمی کند و به یکباره صعود و سقوط نخواهد داشت. این نشان از مهندسی غیراصولی و غیراخلاقی در این عرصه دارد.
اما این ورود خصولتی ها و دولتی ها تنها در بازار بورس خسارت آور نیست. می بینیم که بسیاری از بخش ها و نهادهای رسمی کشور که در ظاهر خود را خصوصی هم قلمداد می کنند به بازارهایی همچون مسکن، فولاد، خودرو، مواد غذایی، لوازم خانگی و حوزه های غیر مرتبط وارد شده اند و بهانه توجیهی آنها افزایش سرمایه گذاری و درآمدزایی برای کشور است!.
وقتی یک شرکت پتروشیمی تبدیل به وارد کننده خودرو می شود، یا یک بانک تبدیل به انبوه ساز مسکن می شود، یا یک نهاد فرهنگی عهده دار فروش مشتقات نفتی می شود، دیگر جایی برای بخش خصوصی واقعی باقی نمی ماند و نتیجه آن می شود که امروز شاهدش هستیم.
به سبب ورود بخش های حقوقی به اقتصاد و بازار، توان بخش های خصوصی از بین رفته است و سرمایه خرد و متوسط به بازار دلالی و سفته بازی منتقل شده است. چرا که چاره ای جز این برای حفظ ارزش سرمایه هاشان باقی نگذاشته اند!.
متأسفانه به سبب گستردگی ریشه های این سرطان در سرتاسر اقتصاد کشور بعید به نظر می رسد بتوان این رویه تغییر داد. اما باز این انتظار وجود دارد تا دولت به معنای واقعی دست وپای خود را از اقتصاد و بخش های کلان آن جمع کند و به طور واقعی با متخلفین در این بخش برخورد کند.
ما در هر بخشی که شاهد حضور خصولتی ها بوده ایم نتیجه ای جز شکست و برهم ریختگی در آن حوزه را تجربه نکرده ایم. در عوض آنجا که تنفسی برای بخش های تخصصی و خصوصی بوده، رشد و توسعه را هرچند در مقیاس کوچک مشاهده کرده ایم.