آموزش "فنی و حرفه ای" بدون صنعت مشکل دار می شود

با توجه به افزایش و وجود چند میلیون جوان تحصیل کرده بیکار و یا شاغل های نامرتبط با رشته تحصیلی در جامعه ، چند سالی است که بابت نحوه هدایت دانش آموزان به سمت رشته های فنی و حرفه ای صحبت می شود و بسیاری از مسئولان در عرصه سیاست گذاری های کلان معتقدند که کسب مهارت و فن آموزی برای جوانان می تواند نقطه قوتی برای اشتغال آنها و رفع نیاز نیروی انسانی کشور در آینده باشد.

آموزش "فنی و حرفه ای" بدون صنعت  مشکل دار می شود

با توجه به افزایش  و وجود چند میلیون جوان تحصیل کرده بیکار و یا شاغل های نامرتبط با رشته تحصیلی در جامعه ، چند سالی است که بابت نحوه هدایت دانش آموزان به سمت رشته های فنی و حرفه ای صحبت می شود و بسیاری از مسئولان در عرصه سیاست گذاری های کلان معتقدند که کسب مهارت و فن آموزی برای جوانان می تواند نقطه قوتی برای اشتغال آنها و رفع نیاز نیروی انسانی کشور در آینده باشد.
قاعدتاً این نگرش صحیح و برپایه منطق آموزشی است. چرا که حضور نوجوانان و جوانان در عرصه رشته های فنی و حرفه ای می تواند موجب افزایش توان و مهارت بین نسلی گردد. قطعاً اگر نسل امروز بتواند صاحب مهارت گردد و با توجه به قاعده سیرتکامل علمی، این مهارت ها در نسل بعدی تبدیل به دانش و مهارت های پیشرفته خواهد شد و از این حیث کشور را در ایجاد دانش و مهارت بومی یاری خواهد کرد و سطح توان و جایگاه جامعه را نیز به جهات مختلف بالا خواهد برد.
این انگاره معقول و دلچسب یک "اما" دارد!.
اگر ما دانش آموزان را به سمت رشته های فنی و حرفه ای سوق بدهیم آیا امکان پذیرش و آموزش آنها را در مراکز آموزشی داریم؟!
همین چند روز قبل بود که معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد:" امسال علیرغم وجود متقاضی برای ثبت نام در هنرستان ها، به دلیل ظرفیت محدود حتی امکان ثبت نام دانش آموزان با معدل های 19 و 20 وجود نداشت."
 وقتی ما در سیاست های بالادستی نگاهی به تغییر رویه آموزشی داریم قاعدتاً باید زیرشاخه های آن را در بستر و زیرساخت نیز آماده کنیم. اینکه ما چه می خواهیم باید با داشته ها و امکانات آموزشی ما همخوانی داشته باشد و گرنه می شود مصداق چشم انداز نویسی هایی که طی دهه های گذشته داشته ایم و فقط هدف گذاری کرده ایم!.
نکته دیگر اینکه به فرض ما با فراهم سازی زیرساخت های آموزشی پذیرای دانش آموزان بودیم و آنها را در رشته های فنی و مهارتی آموزش دادیم. قاعدتاً باید از آنها در صنایع مختلف بهره گیری شود؛ اما کدام صنعت و کدام کارخانه و کدام واحد تولیدی حاضر است این جوانان را بپذیرد یا اصلا آیا ما این تعداد واحد صنعتی فعال در کشور داریم که بتوانند
جذب کننده این فن آموزان باشند؟!.
اگر صنعت و تولید در کشور فعال نباشد حکایت همان فارغ التحصیلان رشته های دانشگاهی تکرار می شود و تفاوت تنها در نوع مدرک جوانان خواهد بود.
اگر بنابر سوق دادن جمعیت دانش آموز کشور به سمت مهارت و فن آموزی است عقل حکم می کند که باید صنایع را در برنامه ریزی آموزش لحاظ کرد و با آنها مشورت گرفت و یا حداقل باید به ظرفیت های کشور برای تربیت نیروی فنی توجه داشت.
آیا قرار است بدون ظرفیت آموزش و بدون ظرفیت صنعتی نیروی فنی تربیت کنیم تا آنها نیز راه مهاجرت پیش بگیرند و تکمیل کننده برنامه های توسعه گرایانه غرب و همسایگان باشند و ما همچون همیشه حسرت از دست رفتن این نیروها را بخوریم؟!.
برنامه ریزی در این عرصه باید بسیار جامع و با مشارکت اهالی فن و صنعت باشد تا مطابق با نیازهای کشور نیرو تربیت کنیم. امروزه در بسیاری از کشورهای توسعه یافته دنیا برخی مراکز آموزشی تحت حمایت صنایع بزرگ فعالیت می کنند و مطابق با نیازهای آنها نیرو جذب و تربیت می کنند. علم و دانش عرصه تحقیق و برنامه ریزی است به صرف ترسیم چشم انداز چیزی تغییر نخواهد کرد.