امید برای بقا نیاز به مدیریت دارد

بارش های چند روز اخیر در سراسر کشور حال و هوای طبیعت را خوب کرده است. بهترین خبر این بارش ها در ارومیه بود که جانی دوباره به نگین فیروزه ای ایران بخشید. دریاچه ارومیه نفسی کشید و خبرهایی که از مرگ آن می رسید را خنثی کرد و سرچشمه های آبریز به دریاچه را پرآب نمود.

امید برای بقا نیاز به مدیریت دارد

بارش های چند روز اخیر در سراسر کشور حال و هوای طبیعت را خوب کرده است. بهترین خبر این بارش ها در ارومیه بود که جانی دوباره به نگین فیروزه ای ایران بخشید. دریاچه ارومیه نفسی کشید و خبرهایی که از مرگ آن می رسید را خنثی کرد و سرچشمه های آبریز به دریاچه را پرآب نمود.
طبیعت نشان داد که همواره سهم خود را ادا کرده است و با وجود تمام خشکسالی ها بازهم حافظ اصلی حیات در مناطق مختلف خواهد بود. اما مشکل اصلی محیط زیست درکشورمان مدیریت غیراصولی در این عرصه است که هیچگاه نتوانسته توازنی میان داشته ها و نیازها ایجاد کند.
به گفته کارشناسان آبی کشور بسیاری از سرچشمه ها و رودهای سریز  به ارومیه با بارش های اخیر پرآب شده اند. مسلماً سفره های زیر زمینی هم از این بارش ها متنعم شده اند. لذا از اینجای کار به بعد حیات و ممات دریاچه نیازمند مدیریت و حفاظت از نیازهای طبیعی دریاچه است.
هزاران چاه عمیق در اطراف بالادست و پائین دست دریاچه حفرشده است که هنوز هم هیچ نهاد و ارگانی اقدام به بستن آنها نکرده است و همچنان درحال کشیدن شیره جان دریاچه هستند.اگر این چاه ها شناسایی و با دستورالعملی مشخص درب این چاه ها بسته شود و با متخلفان برخورد جدی گردد سهم به سزایی در ادامه حیات دریاچه خواهد داشت.
اگر حفظ دریاچه ارومیه برای کشور یک ضرورت ملی و محیط زیستی محسوب می شود باید به سراغ وضعیت کشاورزان منطقه رسیدگی شود. باید نیازهای آنها با تغییر الگوهای کشت و سبک آبیاری حل شود. کسی منکر نیاز مردم و کشاورزان آن منطقه به آب نیست اما توسعه بی حساب و کتاب باغ ها با محصولات پرآب بر هیچ توجیه عقلانی،اقتصادی و زیست محیطی ندارد.
چاه های عمیق درحالی صرف تولید محصولاتی همچون سیب و انگور می شود که بازار مصرف و صادرات آنها هیچ توجیه اقتصادی ندارد. اگر به جای این محصولات آب در بسته بندی های مختلف به کشورهای عربی صادرشود بسیار سودمندتر از این وضعیت است!.
ضمن اینکه ما این آب را درحالی صرف این محصولات کشاورزی می کنیم که کشوری خشک و کم بارش هستیم و باید این ثروت بی مانند را حفظ و آن را برای بقای نسل بشر در ده ها و صدها سال بعد حفظ کنیم. نه اینکه به دست خود زمینه نابودی حیات محیط زیست و حتی ادامه زندگی خود را رقم بزنیم.
توسعه کشاورزی محور برای کشوری که منابع آبی آن بسیار محدود است هیچ توجیه منطقی ندارد. اما افسوس که هیچ توجهی به این مسائل نمی شود و مدام در چشم اندازهای توسعه محور کشور مبحث کشاورزی را به بهانه خودکفایی به سمت و سویی می بریم که ادامه زندگی خود را تهدید می کنیم.
باید وزارتخانه ها و نهادها و ارگان های مرتبط به یک وحدت رویه اجرایی با استفاده از برنامه های کارشناسی شده از پتانسیل های طبیعی همچون بارش های فصلی بهره کافی را ببرند و زمینه تقویت بنیه های آبی کشور را در مناطق قرمز فراهم کنند.
آیا قرار نیست تکلیف هزاران چاه عمیق در ارومیه و دیگر مناطق کشور مشخص شود. کمترین سود را در بیشترین هزینه در دستورکار قرار داده ایم به این بهانه که خودکفایی در محصولاتی داشته باشیم که هیچ توجیه اقتصادی ندارند.
الگوهای کشت ما مربوط به نیم قرن پیش است و هنوز هیچ تغییر نیافته و همچنان با سبک و سیاق سنتی درحال انجام  است.
آموزش کشاورزان و توجیه آنها در مورد خطراتی که زندگی خودشان و فرزندانشان را تهدید می کند می توان کمک کننده برنامه های اصلاحی باشد. به جایی اینکه بودجه های سرسام آور صرف آب آوردن از این سو و آن سو بکنیم، این بودجه در یک برنامه پنج یا ده ساله صرف تغییر الگوی کشت و روش های آبیاری گردد قطعاً گامی موثر در جهت بهره وری بیشتر و حفظ حیات نسلی و محیط زیست خواهد شد.
اگر این بارش ها بهانه ای برای توجه بیشتر مسئولان به حفظ دریاچه ارومیه و دیگر تالاب ها و رودها گردد، باید چشم به تغییر برنامه های اجرایی در این حوزه داشت. اما اگر بازهم بی توجه با همین رویه ادامه دهیم اگر هر روز هم باران و برف ببارد، بازهم قدم به قدم به سمت نابودی محیط زیست و حیات نسلی پیش خواهیم رفت.