چالش هایی به بزرگی از بین رفتن میراث ملی

یکی از مهمترین و جذاب ترین ویژگی های کشورهای دنیا در معرفی خود موضوع فرهنگ و هنر است و مهمترین حوزه ای که این دو عنصر را در خود نهادینه دارد «صنایع دستی» است. عرصه ای که به زعم بسیاری از کارشناسان باید در قد و قامت یک صنعت ارز آور به آن نگاه کرد. چرا که ایران با توجه به تمدن باستانی و حضور هنرمندان و فرهنگسازان آئینی و اساطیری خود خزانه ای بی بدیل برای خودنمایی در عرصه فرهنگ و هنر جهان دارد.

چالش هایی به بزرگی از بین رفتن میراث ملی

یکی از مهمترین و جذاب ترین ویژگی های کشورهای دنیا در معرفی خود موضوع فرهنگ و هنر است و مهمترین حوزه ای که این دو عنصر را در خود نهادینه دارد «صنایع دستی» است. عرصه ای که به زعم بسیاری از کارشناسان باید در قد و قامت یک صنعت ارز آور به آن نگاه کرد. چرا که ایران با توجه به تمدن باستانی و حضور هنرمندان و فرهنگسازان آئینی و اساطیری خود خزانه ای بی بدیل برای خودنمایی در عرصه فرهنگ و هنر جهان دارد.
این اغراق و یا خودبزرگ بینی نیست، بلکه توجه به آن از باب افسوس ها و حسرت هایی است در این حوزه بر کشور حادث شده و متأسفانه اقدامات مناسبی برای نجات آن انجام نمی گیرد. روز گذشته (20 خرداد) روز صنایع دستی و روز ملی فرش در تقویم کشور ثبت شده است.
اما چطور می توان چنین روزی را به عنوان یک روز ملی با عنوان فرش نامید درحالی که صنعت فرش دستباف کشور که زمانی تنه به تنه درآمدهای نفتی می زد امروز به محاق رفته است و صادرات آن به قدری کم است که دیگر آمار دادن از آن نه تنها به عنوان دستاورد تلقی نمی شود بلکه موجب تأسف است.
روزگاری فرش و نقش های دستباف ایرانیان هر خریدار و بیننده ای را از شرق دور تا غرب متحیر می ساخت و حتی آنها که سررشته ای از فرش دستباف نداشتند کشش و جذابیت این هنردستی آنها را جادو می کرد تا یک تخته از فرش ایرانی را در خانه خود به عنوان یکی از نمادهای زینتی منزل و محل کار استفاده کنند.
البته هنوز این علاقمندی در سطح جهان نسبت به فرش دستباف وجود دارد اما جایگاه و سهم بازار ما در حوزه تجارت جهانی تحلیل و یا بهتر است بگوئیم حذف شده!. بسیاری از نقوش فرش های ما امروز به دست دیگر همسایگان بافته می شود و حتی هنوز آن را برند ایران در اروپا و آمریکا می فروشند!.
بحث تحریم ها را نمی توان در حوزه فرش دستباف تنها عامل بحران ساز دانست؛ چرا که جایگاه سنتی ایران در بازارجهانی فرش چیزی نبود که ارتباط مستقیم با عملکرد تجاری دولت ها داشته باشد و اغلب تجار و بازرگانان به صورت شخصی این کار را پیش می بردند و دولت ها نیز در آن دخل و تصرفی نداشتند.
اما هرچه گذشت و در هر دوره قوانین و مقررات در حوزه تجارت خارجی دست و پای تجار را بست و قوانین مالی تحمیلی بر سلسله تولید و توزیع و فروش فرش موجب تحلیل رفتن توان و بنیه این چرخه گردید و در اکثر مناطق کشور دارهای قالی خالی ماندند و آشفته بازار در این بخش موجب سودجویی و فرصت طلبی افرادی گردید که از نیاز بافندگان سواستفاده کردند و بیشترین خدمات را با کمترین هزینه از آنها دریافت کردند و بازار داخلی را نیز برهم زدند.
تمام این ناراحتی ازاین حیث است که مسئولان کشور از اهمیت و نقش فرش در حوزه فرهنگ و هنر و اقتصاد کشور باخبرند که یک روز را به عنوان روز ملی فرش گرامی داشته اند. پس چرا اقدامی در راستای حمایت از این میراث ملی انجام نمی گیرد. چرا باید کشورهای همسایه ما که حتی در دوران تاریخی خود خط و ربطی به فرش  و استفاده از آن ندارند به عنوان صادرکننده اصلی آن باشند و ما به عنوان صاحبان اصلی این میراث هنری دستمان کوتاه باشد. این موضوع را باید در نحوه و نگرش مدیریتی در این حوزه جویا شد و مسئولان مربوطه هشدار داد که از دست رفتن بازار و پس از آن کاهش تولید فرش نهایتاً منجر به از دست رفتن و محو شدن این صنعت و میراث تاریخی درکشورمان خواهد شد. کما اینکه در برخی دیگر از میراث فرهنگی ما همسایگان اقدام به مصادره کرده اند و به نام خود آن را ثبت نموده اند.