سفره هایی که جمع می شود...

طی سال های اخیر با توجه به افزایش فشارهای معیشتی و تنگناهای اقتصادی بارها شاهد این موضوع بودیم که گفته می شود سفره مردم کوچک شده است. اما باید درمورد این مسئله تأمل کرد که اساساً درون این سفره چه بوده و چه هست که گفته می شود کوچک شده است!.

سفره هایی که جمع می شود...

طی سال های اخیر با توجه به افزایش فشارهای معیشتی و تنگناهای اقتصادی بارها شاهد این موضوع بودیم که گفته می شود سفره مردم کوچک شده است. اما باید درمورد این مسئله تأمل کرد که اساساً درون این سفره چه بوده و چه هست که گفته می شود کوچک شده است!.
زمانی بود که تغذیه آحاد مردم بدون توجه به سطح طبقاتی و وضعیت مالی از یک ثبات و غنای استانداردی برخوردار بود که درآن تمامی مواد و ویتامین های مورد نیاز بدن فرد یافت می شد و یا حداقل کمبودی درآن نبود.
مواد لبنی همچون شیر، ماست، کره، دوغ و مواد پروتئینی همچون گوشت و مرغ و ماهی و تخم مرغ و انواع میوه و دیگر خوراکی مغذی و اقلامی همچون چای و برنج و روغن با کم و زیادش در سفره همه مردم بود. اما به مرور این سفره کوچک شد...
ابتدا مقدار کمی آن کاسته شد، سپس با اقلام بی کیفیت جایگزین شد، سپس از سبد روزانه ،هفتگی ، ماهانه و نهایتاً به طور کلی از سفره و سبد غذایی و معیشتی مردم حذف شد و امروز دیگر چیزی باقی نمانده که از این سفره حذف شود.
تمام این موارد به سبب عدم ثبات قیمت ها در امر معاش مردم می باشد. موضوعی که نمی توان برای آن بهانه و توجیه آورد؛ چرا که با سلامت و امنیت نسل آینده سروکار دارد. امروز به گفته کارشناسان تغذیه بسیاری از کودکان و نوجوانان از تغذیه مناسب و مقوی برخوردار نیستند.
امروز بسیاری از سالمندان ما نیاز به مواد مغذی دارند تا دوران کهولت سن را بدون درد و رنج بگذرانند اما قدرتی برای تأمین مخارج یک سفره کامل برای خانواده های ایرانی باقی نمانده است.
هرچقدر که مسئولان از درد و رنج مردم اظهار اطلاع کنند باز نمی تواند مرهمی بر فشار مشکلات معیشتی باشد. حرف از وعده و وعیدها نیست؛ بلکه حرف از امنیت استراتژیک نسل های آینده و نیروی انسانی یک کشور درمیان است.
برای دیدن عمق این فاجعه لازم نیست به حاشیه شهر و یا حلبی آبادها رفت، حذف اقلام غذایی مفید در سفره بسیاری از کارمندان و حقوق بگیران و کارگران قابل مشاهده است. خرید یک کیلو گوشت، یک مرغ و یا تهیه میوه برای سرپرستان خانواده جدای از اینکه یک بحران مالی تلقی می شود، تبدیل به یک بحران حیثیتی و روانی گردیده است.
امروز پدرهای زیادی درکشور شرمنده زن و بچه خود هستند و به خاطر مواجه نشدن با صورت معصوم کودکانشان شب دیر وقت به خانه می روند و یا اصلا نمی روند تا دستشان در برابر آنها خالی نباشد. کودک و نوجوان با تورم و نداری کاری ندارد؛ آنچه را که از تلویزیون و یا در دست دیگران می بیند طلب می کند.
این مطالبه از جنس تقاضاهای لوکس هم نیست، بلکه خواسته ای طبیعی برآمده از نیاز بدن است. بدن به گوشت و مرغ و میوه و انواع خوراکی ها نیاز دارد که اگر هریک از آنها به بدن نرسد جدای از اینکه عوارض جسمانی به همراه دارد موجب بروز سرخوردگی هایی از جنس حسرت می گردد که می تواند در سنین بالاتر تبدیل به مشکلات گردد.
لازم نیست بیش از این توضیح دهیم و به طور خلاصه باید نسبت به خطر تغذیه نامناسب اکثریت مردم کشور هشدار داد که این مسئله جدای از هزینه های مالی و درمانی، موجب کاهش بهره وری نیروی انسانی در نسل امروز و فردای کشور خواهد شد. اگر قادر به کنترل تورم در شاخه های اقتصادی نیستیم، حداقل سفره مردم را تحت پوشش قراردهیم تا جامعه دچار ضعف های جسمانی و ضعف در نسل های آینده نگردد.