خطرعاطفی شدن بحران مهاجرت

باید واقع بین بود و اذعان داشت که خواسته یا ناخواسته، با برنامه یا بی برنامه، امروز حضور مهاجرین افغان در کشورمان با جمعیتی در مقیاس جمعیت پایتخت به مرحله ای رسیده است که مواجهه با آن به نظر غیرممکن و یا حداقل بسیار سخت خواهد بود.

باید واقع بین بود و اذعان داشت که خواسته یا ناخواسته، با برنامه یا بی برنامه، امروز حضور مهاجرین افغان در کشورمان با جمعیتی در مقیاس جمعیت پایتخت به مرحله ای رسیده است که مواجهه با آن به نظر غیرممکن و یا حداقل بسیار سخت خواهد بود.
چرا که جمعیتی تقریبا و حدودی بین 10 تا 15 میلیون نفر در کشور حضور یافته اند که ماه ها و سال هاست در شهرهای مختلف کشورمان پخش شده اند و خود را در بین لایه های اجتماعی جا داده اند و پنهان شده اند و دیگر امکان جداسازی آنها به سادگی میسر نیست.
اینکه این بحران پیامدهای اقتصادی،رفاهی،آموزشی،درمانی و امنیتی برای کشور دارد به کنار؛ چالشی که این بحران را تبدیل به یک ابربحران می کند عاطفی شدن مسئله مهاجرت است. امروز در سطح شهر جوانان بسیاری از دختر و پسر افغان را می بینیم که با سر و وضعی به روز در تردد هستند و به سینما و کافه می روند و برای خود دورهمی می گیرند و در این سیر رفتاری روابط عاطفی با جوانان ایرانی برقرار می کنند.
بحث برسر ایجاد رابطه و یا مقابله با احساسات نیست؛ بلکه بحث برسر این است که عاطفی شدن حضور مهاجرین و ایجاد پیوند احساسی با جوانان ایرانی این بحران را عمیق تر و امکان مواجهه قانونی با آن را سخت تر خواهد ساخت. بسیاری از این روابط ممکن است به ازدواجی ختم شود که ماهیت حضور یک مهاجر را تغییر خواهد داد و حتی قانون نیز دیگر نمی تواند با آن برخورد داشته باشد.
کم نداریم پرونده هایی که یک تبعه افغان با ازدواج با یک ایرانی قانون را دور زده و یا برای خود پایگاهی محکم ایجاد کرده است اما عاقبت فرزندان این ازدواج و امورات اجتماعی آنها خود به معضلی بزرگ تر ختم شده است. آیا مسئولان مربوطه به این مسائل دقت می کنند؟!