یک تصادف چهار کشته؟!

حوادث غیرمترقبه در همه جای دنیا رخ می دهد. طی روزهای اخیر اخبار مربوط به حوادث هوایی و سقوط هواپیماها موجب تحیر و تأسف افکارعمومی جهان شده است. جان باختن هر انسانی موجب افسوس است و نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت.

یک تصادف چهار کشته؟!

حوادث غیرمترقبه در همه جای دنیا رخ می دهد. طی روزهای اخیر اخبار مربوط به حوادث هوایی و سقوط هواپیماها موجب تحیر و تأسف افکارعمومی جهان شده است. جان باختن هر انسانی موجب افسوس است و نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت.
اما در میان همین حوادث جهانی شاهد کشته شدن روزانه چندین و چند نفر از هموطنانمان در حوادث جاده ای هستیم. به گونه ای که بایک فقره تصادف میان دو خودرو به یکباره 4 نفر جان خود را از دست می دهند و تعدادی هم مصدوم می شوند. به عبارتی از مجموع سرنشینان دو ماشین که احتمال 5 تا 7 نفربوده باشند 4 نفر جانشان را از دست داده اند و بقیه مصدوم شده اند.
این آمار فاجعه ای است که حقیقتاً از اخبار مربوط به سقوط هواپیماها بحرانی تر خواهد بود؛ اما چون هر روز رخ می دهد مشمول قاعده تکرار در اخبار گردیده است و اهمیت خود را از دست داده است. اگر همین تعداد تلفات در تصادفات را در یک حادثه دیگر داشتیم قطعاً رسانه های داخلی و خارجی و سایر مقامات و شخصیت های مختلف واکنش نشان می دادند و پیام تسلیت از این سو و آن سو منتشر می شد.
اما چرا در این فقره تا این حد عادی و سرد برخورد می کنیم و گویی کشته شدن ده ها نفر از هموطنان برای متولیان امر و دیگر اقشارجامعه عادی جلوه می کند.
مورد اشاره نیاز به توضیح دارد که در وصف آن باید بیان داشت: مسئولان در این فقره خیلی بصورت جدی و قاطع با حقایق و واقعیت های تلخ این مسئله برخورد نمی کنند .
مگر می شود دولت ها یکی پس از دیگری روی کار بیایند و هیچکدام نسبت به این فاجعه انسانی بی تفاوت باشند و دم برنیاورند؟!.
 این مسئله یک مشکل عادی نیست و بارها درمورد این مسئله تاکید شده است که باید از یک جایی این سرشدگی برطرف شود و روند اصلاح خودروسازی  و استاندارد سازی راه های کشور در دستور کار قرار گیرد. اما کی و چه زمانی این محقق خواهد شد مشخص نیست!.
اما روی دیگر سخن بر اقشار مختلف جامعه است که رسانه ها و اشخاص تأثیر گذار نیز جزو آن می شوند. بد نیست اقشار مختلف که دارای جایگاه و نفوذ کلام هستند این کشته شدن ده ها نفر ایرانی در روز را مورد توجه قرار دهند و دیگر حامیان را با خود همراه سازند تا صدایشان بلندتر شود تا بلکه مسئولان را مجبور به شنیدن کند.
اینکه خودروساز با سیاست های نادرست و ناعادلانه قرعه کشی به  راه می اندازد و عطش کاذب در میان جامعه ایجاد می کند و مجبورشان می کنند تا در دام این سیاست قرار بگیرند، تنها با رشد آگاهی افکارعمومی خنثی می شود. مردم باید خودشان به این رویه پایان دهند و خود را قربانی سیاست های منفعت طلبانه خودروسازان نکنند.
همه باهم در این مملکت درکنار هم برای داشتن آرامش و رفاه انتظاراتی داریم؛ اما این سبک رفتار به هیچ وجه تأمین کننده نیاز و رفاه و سلامت جامعه نیست و می بینیم که هر روز چه تعداد جان بی گناه قربانی نا ایمن بودن خودروها می شود به گونه ای که در یک تصادف تمام سرنشینان کشته و زخمی می شوند و هر تصادف مساوی است با یک فاجعه!. باید به این رویه پایان داد...