برخی مسئولان از ردهها، پستها و مقامهای مختلفی که پیش از ثبت نام بهعنوان نامزد ریاستجمهوری داشتهاند،استعفا داده و به میدان آمدهاند تا با کاندیدشدن در انتخابات، به مردم «خدمت» کنند. طبعا خدمت به مردم اولین هدف و مهمترین وظیفه یک مقام دولتی درهر رده و بدنهای از دولت است. افرادی هم که برای شرکت در انتخابات از سمت پیشین خود در بدنه دولت، استعفا دادهاند، در چندسال حضور خود در آن مقام و پست، مسلما «فرصت» خدمت به مردم و رفع مشکلات آنان را داشتهاند. در واقع سخن این است که مهم خدمت به مردم است، و کسوت این خدمت نباید برای برخی از این مقامات، چندان مهم باشد؛ به گفته بنیانگذار جمهوری اسلامی:«وظیفه ما عمل به تکلیف است» و هر فردی در هر پست و مقامی، وقتی احساس تکلیف میکند، یا تکلیفی به وی محول میشود، باید به وظیفهاش در آن حیطه عمل نماید.

برخی مسئولان از ردهها، پستها و مقامهای مختلفی که پیش از ثبت نام بهعنوان نامزد ریاستجمهوری داشتهاند،استعفا داده و به میدان آمدهاند تا با کاندیدشدن در انتخابات، به مردم «خدمت» کنند. طبعا خدمت به مردم اولین هدف و مهمترین وظیفه یک مقام دولتی درهر رده و بدنهای از دولت است. افرادی هم که برای شرکت در انتخابات از سمت پیشین خود در بدنه دولت، استعفا دادهاند، در چندسال حضور خود در آن مقام و پست، مسلما «فرصت» خدمت به مردم و رفع مشکلات آنان را داشتهاند. در واقع سخن این است که مهم خدمت به مردم است، و کسوت این خدمت نباید برای برخی از این مقامات، چندان مهم باشد؛ به گفته بنیانگذار جمهوری اسلامی:«وظیفه ما عمل به تکلیف است» و هر فردی در هر پست و مقامی، وقتی احساس تکلیف میکند، یا تکلیفی به وی محول میشود، باید به وظیفهاش در آن حیطه عمل نماید.
پرسش نخست این است که چرا این برخی از مسئولان که پست و مقام خویش را رها کردهاند تا در طی انتخابات، به کسوت ریاستجمهوری درآیند، «خدمت» را فقط در رئیسجمهورشدن میدانند و میبینند و بس؟ آیا پست و مقامی که پیش از استعفا داشتند، این فرصت و امکان را به آنان نمیداد؟ آیا «خدمت» به مردم فقط در این حوزه و لاغیر، امکانپذیر است؟
پرسش دوم از برخی از همین مسئولان که با شعار «حل مشکلات مردم» به میدان آمدهاند، این است که در حوزه و یا نهاد و سازمانی که فعالیت داشتند میتوانستند با تدبیر و تدبر و مدیریت و استفاده از اندیشمندان و کارشناسان مختلف، از بروز مشکلات مختلف در کشور جلوگیری کنند یا حداقل جلوی حادشدن برخی از این مشکلات، مانند معضلات اقتصادی را بگیرند؛ آیا پست و مقامی که داشتند، امکان عدم بروز و یا حل مشکلات را به آنان نمیداد و تنها در کسوت ریاستجمهوری است که میتوان به حل مشکلات مردم پرداخت؟ اگر فرض براین است چرا مشکلات مختلف، گاهی از یک رئیسجمهور به رئیسجمهور دیگر به ارث میرسد و همچنان حل ناشده یا حادتر شده، عرصه زندگی عادی را بر مردمی که چشم امید به آنان دوختهاند، تنگتر میکند؟
پرسش سوم و آخر اینکه هیچکدام از این کاندیداها، در مورد نحوه مبارزه با کرونا و سرعتبخشی به واکسیناسیون برنامهای ارائه ندادهاند، چرا؟ آیا آنان در کشور ما و در میان چنین مشکلاتی زندگی نمیکنند و نباید با چنین معضل بزرگی- اگر نه دست به گریبان- که حداقل آشنا باشند و متوجه این نکته مهم باشند در حالیکه کشورهای دیگر با سرعت در مسیر واکسیناسیون قرار دارند و در حال بازگشایی مرزهای خود بهسوی دیگر کشورها هستند، کشور ما مدام از پیکی به پیک دیگر و فوتیهای سه رقمی وارد میشود.
طبعا از یک کاندیدای واجد شرایط اصلح انتظار میرود که با خود کارنامهای پرو پیمان در رابطه با «خدمت به مردم» در سمت پیشین خود، داشته باشد؛ نه فقط سابقه کار در بخشهای مدیریتی؛ بلکه سابقه مدیر و مدبر بودن به معنای واقعی کلمه و انتظاری که از این پست و مقام میرود. مسلما فردی که سابقه واقعی «خدمت به مردم» در وزنه حضورش در پست مدیریتی سابقش، سنگینتر باشد، میداند که مشکل مردم و منشاء آن چیست و میتواند در این مورد برنامههای واقعی و قابل اجرا ارائه بدهد و در این میان معضل وبحران کووید19 را نیز فراموش نکند!