شکل و سیاق خانواده در عصرپساکرونا؛ نگرانی از آینده فرزندان

سرمقاله

در خانه‌مانی، یا همان قرنطینه، نه فقط در کشور ما بلکه در اکثر کشورهای دنیا، به معضلی خاص برای اغلب خانواده‌ها بدل شده است و به دولت‌مردان و مسئولان ذیربط و پژوهشگران مسائل اجتماعی، نشان داده است «نهاد خانواده» در صورت وقوع چنین حوادثی که موجب می‌شود افراد خانواده در کنار یکدیگر و به مدت طولانی زندگی کنند، تا چه حد آسیب‌پذیر است.

شکل و سیاق خانواده در عصرپساکرونا؛ نگرانی از آینده فرزندان

در خانه‌مانی، یا همان قرنطینه، نه فقط در کشور ما بلکه در اکثر کشورهای دنیا، به معضلی خاص برای اغلب خانواده‌ها بدل شده است و به دولت‌مردان و مسئولان ذیربط و پژوهشگران مسائل اجتماعی، نشان داده است «نهاد خانواده» در صورت وقوع چنین حوادثی که موجب می‌شود افراد خانواده در کنار یکدیگر و به مدت طولانی زندگی کنند، تا چه حد آسیب‌پذیر است.
در خانه‌مانی در طی سه ماه اخیر در اغلب جوامع بشری  توسعه یافته و رو به توسعه، مشکلات بسیاری برای خانواده‌ها به وجود آورده و از میزان تاب‌آوری آنان کاسته یا اساسا میزان تاب‌آوری مردم را مشخص کرده است؛ یعنی در واقع، آن‌چنان که فکر می‌شد، خانواده جای چندان امنی برای یک دورهمی طولانی نیست و اعضای خانواده آن‎گونه که انتظار می‌رفت، نمی‎توانند به مدت طولانی در کنار همدیگر زندگی کنند و مسائل وسلایق و خلقیات هم را تاب بیاورند. در این میان البته، این کودکان هستند که بیشترین آسیب را می‌بینند؛ آنان به جز درس خواندن در خانه، بازی با همدیگر و گاه با والدینی که صبر و تحمل بیشتری دارند، یا سرگرم شدن با وسایل بازی خود، کار دیگری ندارند. این ماجرا چنان حاد شده که شهردار بارسلونا در اسپانیا از مردم خواسته است «کودکان را آزاد» کنند! چرا که با ادامه این وضعیت نوعی افسردگی پنهان دارد در زیر پوست خانواده‌ها ریشه می‌دواند. ضعف دولت‌ها در توجه لازم به آموزش‌های خانواده‌داری دارد کم کم خود را نشان می‌دهد؛ دارد روشن می‌شود که خانواده تنها نهادی نبوده است برای رفع نیازهای جسمی یک زن و مرد، بلکه نهادی است که باید افراد از پیش با آموزش لازم در رابطه با تعامل‌ها و تاب‌آوری‌های انسانی وارد آن شوند؛ خانواده فقط محل تولید فرزند نیست،  بلکه باید مکان امنی باشد برای زیستنی شاد و سرشار از شوق و امید و حمایت در کنار یکدیگر. اما اکنون که رفته رفته فشارهای اقتصادی بر فشارهای روانی افزوده می‌شود؛ مردم در حال تحمل فشارهای مضاعفی هستند، برخی از آنان شغل و درآمد و برخی عزیزان خود را ازدست داده‌اند. همین مسائل با هم‌افزایی موجب می‌شوند نارضایتی‌های مختلف بر روی هم انباشته شوند.
مدتی است زنگ هشدار افزایش اختلافات خانوادگی، طلاق و افسردگی به صدا درآمده؛ بر اساس نظرسنجی دفتر مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در ۱۶ درصد از خانوار‌های تهرانی تنش خانوادگی به سبب در خانه ماندن افزایش یافته است. در ۵۸ درصد این خانواده‌ها تنش میان زن و شوهر افزایش داشته و ۴۶ درصد هم افزایش تنش والدین با فرزندان را تجربه کرده‌اند.
اذیت و آزارهای خانوادگی افزایش داشته، به‌ویژه در مورد زنان و کودکان و از مردم خواسته شده این موارد را به سازمان‌های ذیربط اطلاع اهند. اما آیا این سازمان‌ها در حال حاضر و با توجه به رعایت فاصله ایمنی- اجتماعی به جز حرف زدن و توصیه‌های کلیشه‌ای کار دیگری می‌توانند بکنند؟ آیا می‌توانند مشکلات رو به افزایش اقتصادی این خانواده‌ها را کاهش دهند در حالی‌که برخی دولت‌ها یا ناتوان از اداره وضعیت اقتصادی مردم هستند یا بی‌توجه به آن؟!
کروناویروس دولت‌ها را متوجه خلاءها در سیاست‌های داخلی و کشورداری کرد و نشان داد که بسیاری از دولت‌ها با تمام امکانات و ثروتی که در اختیار دارند؛ هنوز در حل مسائل انسانی در جامعه و خانواده، حتی در ابتدای راه هم نیستند.

a.f.far99@gmail.com