هزينه‌کردهاي بسياربراي يافتن راه حل مشكلات اقتصادي

سرمقاله

اول: همه مردم و مسئولان متوجه معضلات اقتصادي كشور هستند؛ معضلاتي كه هم ريشه در تحريم و عوارض آن دارد، همه ريشه در كارشكني‌هاي كاسبان تحريم دارد و هم ريشه در برخي بي‌تدبيري‌ها و تصميم‌گيري‌هاي هيجاني و به گفته يكي از مسئولان، تصميم‌هايي كه گاهي صرفا نقش مسكن را دارند و به‌صورت اساسي نمي‌توانند مشكلات را حل كنند. طبعا مشكلات اقتصادي دولت چه سيستمي باشد و چه حقيقي و چه حقوقي، تاثيرات منفي بسياري هم بر عملكرد خود دولت مي‌گذارد و هم بار و فشار بسياري بر مردم وارد مي‌كند.

هزينه‌کردهاي بسياربراي يافتن راه حل مشكلات اقتصادي

    اول: همه مردم و مسئولان متوجه معضلات اقتصادي كشور هستند؛ معضلاتي كه هم ريشه در تحريم و عوارض آن دارد، همه ريشه در كارشكني‌هاي كاسبان تحريم دارد و هم ريشه در برخي بي‌تدبيري‌ها و تصميم‌گيري‌هاي هيجاني و به گفته يكي از مسئولان، تصميم‌هايي كه گاهي صرفا نقش مسكن را دارند و به‌صورت اساسي نمي‌توانند مشكلات را حل كنند. طبعا مشكلات اقتصادي دولت چه سيستمي باشد و چه حقيقي و چه حقوقي، تاثيرات منفي بسياري هم بر عملكرد خود دولت مي‌گذارد و هم بار و فشار بسياري بر مردم وارد مي‌كند.

    دوم: منظور از مردم هم در اين‌جا، بيشترشامل طبقه متوسطي مي‌شود كه همواره در هر جامعه‌اي، حتي در كشورهاي توسعه يافته، طبقه مقبول دولت و جزو سرمايه اجتماعي عظيم آن است. اين طبقه متوسط است-از كارمند و كارگر- كه تلاش مي‌كند همواره اوضاع بهتر از گذشته باشد، تلاش مي‌كند زندگي متعادل خود را همچنان پابرجاي نگه دارد، به علم و فرهنگ، هم به توليد و هم به مصرف آن اهميت مي‌دهد و تلاش مي‌كند فرزندانش، در تمام اين عرصه‌ها سرآمد باشند. در واقع طبقه متوسط، اگر چه از نظر مالي شايد نتواند خود را ارتقا دهد و به هماني كه هست و دارد، راضي باشد، اما در فرهنگ و هنر و تمدن‌سازي يك كشور نقش مهمي دارد.

    اين دو نكته مهم را گفتيم كه برسيم به نامه 12 رئيس کميسيون‌ مجلس به رئيس‌جمهور. نامه‌اي كه البته محتواي آن در اين‌جا مدنظر ما نيست و قرار نيست آن‌را مورد بررسي قرار دهيم. مهم واكنش سخنگوي دولت نسبت به اين نامه است و يك جمله مهم كه وي در اين واكنش، ادا كرده است. سخنگوي دولت در پاسخ به نويسندگان اين نامه گفته است:«آن‌چه که شما امروز نمي‌پسنديد محصول کردار همه قوا، نهادها و شوراهايي است که سهمي در حکومت داشته و دارند، هيچ‌کس از نپذيرفتن بار اين مسئوليت طرفي نمي‌بندد و گرهي نمي‌گشايد.»

    و دقيقا نكته همين است؛ آن‌چه امروز بر جامعه ما و اقتصاد آن مي‌گذرد و موجب فرسوده و مستهلك شدن سرمايه اجتماعي و حتي خود دولت شده است، همين كردارهايي است كه هيچ‌كدام از افراد و نهادهاي ياد شده در پاسخ سخنگوي دولت، نمي‌توانند شانه از بار آن خالي كنند و تقصير را بر گردن ديگري بگذارند.

    متاسفانه هزينه‌كرد دولت، به‌طور سيستمي و همه‌جانبه و مردم –طبقه متوسطي كه از طبقه‌اش سقوط كرده و دچار استهلاك و فرسودگي شده است- براي حل مشكلات اقتصادي ناشي از بي‌تعهدي برخي و رفتارهاي كاسبكارانه برخي ديگر، بسيار زياد است. اين مقابله‌ها و حل كردن‌ها و مواجهه‌ها، خواه ناخواه بر عملكرد هر دو طرف ملت و دولت تاثير منفي مي‌گذارد؛ هم تاثير رواني و هم تاثير اقتصادي. اقتصاد، بيمار است و دچار مشكلات فراوان، بخشي از اين بيماري به دليل تصميم‌گيري‌هاي غيركارشناسانه و حضور برخي افراد كاسبكار در بدنه و سيستم بوده و هست، اما آن‌چه در اين ميان نصيب دولت و سرمايه اجتماعي‌اش شده است، استهلاك و فرسودگي براي حل اين معضلات است كه معمولا هم كمتر به جايي مي‌رسد و گاهي ثروتي كه از دست دولت و مردم خارج شده، هرگز به جيب دولت و در نتيجه مردم بازنمي‌گردد. و استهلاك و فرسودگي يعني اين؛ يعني اين‌كه هم از سويي عده‌اي در كارند كه فقط كيسه دوخته‌اند و بخشي از هزينه و فرصت و زمان و نيرو و انرژي دولت و مردم صرف رسيدگي به اين موجودات كيسه‌داري مي‌شود كه معروف شده‌اند به كاسبان تحريم. دولت بايد بتواند به نحوي خود را اين روند فرسايشي برهاند.

    a.f.far99@gmail.com