قدرت سازی در گروی اصلاح روابط سیاسی

درمورد قدرتمندی کشورها ملاک های متعددی وجود دارد که از جمله آنها می توان رشد اقتصادی، توان نظامی، رفاه اجتماعی، امنیت ، سطح تکنولوژی، میزان جمعیت فعال، تعداد تحصیل کردگان دانشگاهی و موارد دیگر را بر شمرد

قدرت سازی در گروی اصلاح روابط سیاسی

 

 

درمورد قدرتمندی کشورها ملاک های متعددی وجود دارد  که از جمله آنها می توان رشد اقتصادی،
توان نظامی، رفاه اجتماعی، امنیت ، سطح تکنولوژی، میزان جمعیت فعال، تعداد تحصیل کردگان دانشگاهی و موارد دیگر را بر شمرد.
براساس این ملاک ها، عملکرد کشورها و میزان قدرتمندی آنها در جهان امروز سنجیده می شود و با آمار و ارقام مورد قضاوت قرار می گیرند.
اما در پشت تمام این ملاک ها یک مولفه بسیار مهم است و آن
 "نداشتن دشمن" و "داشتن دوست" در سطح جهان می باشد.
چرا که دشمنان همواره موجب افزایش هزینه ها و صرف انرژی دیگربخش ها و نیروها در راستای مقابله و یا مخاصمه خواهد شد.
البته "نداشتن دشمن" به معنای عبور از ارزشها و یا سرخم کردن درمقابل زیاده خواهان نیست. بلکه باید ضمن تأمین منافع خود نسبت به منافع دیگران نیز توجه داشت. باید همزیستی مسالمت آمیز را به معنای واقعی باور داشت تا بتوان به این درک رسید که منافع کشورها در جهان امروز به یکدیگر متصل و وابسته است.
در برخی تفاسیر سیاسی از سوی برخی کارشناسان و مسئولان چنین گفته می شود که منطقه درحال زایشی است که خاورمیانه را در خط ایران قرار خواهد داد. مسلماً داشتن نفوذ و اثرگذاری در میان همسایگان امری طبیعی است و امروز با برداشته شدن مرزهای ارتباطی جوامع مختلف ازهم تاثیر می گیرند.
اما واقعیت این است که ما باید به دنبال هم افزایی باشیم، به گونه ای که روابطمان با دولت های منطقه و جهان برپایه احترام به منافع سیاسی واقتصادی شکل بگیرد. اینکه بخواهیم کشورهای منطقه و جهان همچون ما فکر کنند و عمل کنند، مسئله ای ناممکن است چرا که در این صورت شاهد تضاد منافع خواهیم بود. امروز مشاهده می کنیم که رژیم صهیونیستی به دنبال این است که آمریکا و متحدانش را در راستای مخالفت با ایران قرار دهد، فلذا هزینه و چالش های فراوانی را برای منطقه و جهان به وجود آورده است .
قرار نیست ما تحت فرمان و یا متحد وابسته قدرت های جهانی شویم و کاهش تنش ها صرفاً به معنای سرسپردگی نیست. در صلابت می توان به این هدف مهم دست یافت و به سمت کاهش تنش با همسایگان پیش رفت و خود را بخشی از راه حل پایان مناقشات منطقه ای معرفی کنیم. لازمه این امر درک منافع متقابل طرف های دیگر است.
نمونه عینی این روش را می توان در عملکرد آمریکا مشاهده کرد. از یکسو ابراز تمایل برای مذاکره و حل مناقشات با ایران دارد و از سوی دیگر دایره تحریم ها علیه ایران را تنگ تر می کند. لذا هیچگاه این روش به رفع تنش ها منجر نخواهد شد و صرفاً آتش اختلافات را در حوزه منافع طرفین گسترش می دهد.
ما با داشتن اشتراکات مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی مذهبی با همسایگان، می توانیم دیوار اختلافات را کوتاه کنیم و ضمن کاهش هزینه ها برای طرفین زمینه هم افزایی را فراهم سازیم. مسلماً افزایش اختلافات میان ایران و همسایگان از جمله اهداف
صهیونیست هاست تا با تحمیل هزینه های فراوان بر منطقه به اهداف
مد نظر خود برسند. نباید افزایش قدرت را با افزایش حضور در جبهه های مختلف درگیری و افزایش تنش ها در منطقه و جهان اشتباه گرفت.