سیاست را باید با منافع ملی قوام بخشید

تحولات جهانی در جهان و منطقه به گونه ای درحال رقم خوردن است که به نظر می رسد ایران در آن سهم چندانی ندارد و حتی درحال متضرر شدن نیز هست.

سیاست را باید با منافع ملی قوام بخشید

تحولات جهانی در جهان و منطقه به گونه ای درحال رقم خوردن است که به نظر می رسد ایران در آن سهم چندانی ندارد و حتی درحال متضرر شدن نیز هست.
جنگ روسیه و اوکراین بسیاری از مناسبات جهانی و روابط بین المللی را برهم زده و نظم جدیدی در ساختار اقتصادی جهان در حال شکل گیری است.
برهمین اساس کشورهای مختلف متناسب با منافع سیاسی و اقتصادی خود مواضع جدیدی در حوزه های مختلف اتخاذ کرده اند. همچنین روسیه به عنوان میدان دار جنگ اخیر مورد شدیدترین تحریم های سیاسی و اقتصادی قرار گرفته و در صدد تغییر مواضع خود در حوزه سیاسی و به ویژه اقتصادی است.
اما در این تغییر و تحولات سیاسی و اقتصادی ایران در کجای میدان ایستاده است. برای روشن شدن این وضعیت باید برخی نگرانی های موجود را مورد اشاره قرار دهیم.
پس از تحریم های شدید روسیه توسط آمریکا و اروپا بازار انرژی به عنوان اصلی ترین منبع درآمد روس ها اهمیت فراوان یافت. آمریکا درصدد تأمین نفت اروپا برآمد و از این حیث روسیه بازار اروپا را از دست داد. لذا باید بازار جدیدی برای میلیون ها بشکه نفت روسیه پیدا می شد.نگاه روسیه به سمت شرق آسیا چرخید و در گام اول دومیلیون بشکه نفت به چین فروخت و استارت این برنامه را زد. جایی که تا پیش از این نفت ایران بفروش می رفت و ما غافل از همه جا خرسندیم که راه های دور زدن تحریم ها را به روس ها آموزش می دهیم.
از سوی دیگر گاز روسیه به عنوان اهرم فشاری همواره بر سر اروپا بوده، اما پس از تحریم های اخیر و برنامه قطع واردات گاز از روسیه، اروپا درصدد جایگزینی برآمد. ایران بهترین و مناسب ترین گزینه برای تأمین گاز اروپا محسوب می شد اما مناسبات سیاسی تأمل برانگیز باعث شد تا آلمان گاز قطر را جایگزین ایران کند.
از سوی دیگر همانطور که بارها تاکید کرده ایم هر تحولی درجهان با خود منافع و آسیب هایی دارد اما بستگی به شناخت موقعیت و انتخاب جایگاه ما در این میدان دارد. در جنگ اوکراین همسایه غربی ما ترکیه بیشترین‌نفع را از این حادثه برد. از یکسو با فروش و ارسال تجهیزات نظامی به ویژه پهباد توانست خود را در زمره سازندگان موفق این صنعت در جهان معرفی کند و از سوی دیگر برای انتقال نیروهای روسیه از سوریه بوسیله مسیر هوایی و دریایی به سودهای کلان و امتیازات مختلفی رسید.
حال وضعیت ما در چنین تحولاتی چه می شود. قرار است نفت روسیه بازار شرق آسیا را تصاحب کند، اروپا گاز خود را از قطر بگیرد و ترکیه دلال تجهیزات و ترابری نظامی باشد و بار دیگر سرما بی کلاه بماند.
اما این پایان ماجرا نیست چرا که با خروج نیروهای روسیه از سوریه عملا تمامی هزینه های مدیریت بحران سوریه به گردن ایران خواهد افتاد.
آنچه از شواهد به نظر می رسد چیزی به نفع ما نیست،اما سیاست دنیای ناگفته ها و اقدامات ناپیداست. لذا از مسئولان کشور انتظار می رود سیاستی هوشمندانه در این تحولات اتخاذ کنند و منفعلانه نظاره گر تحولات نباشیم و قبول کنیم که در جهان امروز کسی نگران منافع ما نیست حتی همپیمانان و متحدان قدیمی!