در مقایسه خود با دیگران منصف باشیم

وقتی جامعه ای درگیر چالش ها و مشکلات مختلف معیشتی همچون خوراک، مسکن، بهداشت، آموزش و... می شود ناخودآگاه به سمت حسرت خوردن و افتادن در مسیر چالش مقایسه میان خود و دیگر جوامع می گردد. ممکن است در این مقایسه

در مقایسه خود با دیگران منصف باشیم

وقتی جامعه ای درگیر چالش ها و مشکلات مختلف معیشتی همچون خوراک، مسکن، بهداشت، آموزش و... می شود ناخودآگاه به سمت حسرت خوردن و افتادن در مسیر چالش مقایسه میان خود و دیگر جوامع می گردد. ممکن است در این مقایسه
 اغراق هایی نیز صورت گیرد و توسط رسانه ها و تبلیغات مجازی بر غلظت آن نیز افزود شود، اما برخی واقعیت ها را نمی توان کتمان کرد.
این سبک مقایسه در جایگاه انتقاد و نارضایتی از سوی مردم نسبت به عملکرد مسئولانشان صورت می گیرد و می تواند نوعی مطالبه گری هم تلقی شود؛ البته اگر پذیرشی از سوی مسئولین انجام گیرد.
اما درد مقایسه زمانی برای جامعه بیشتر می شود که این قیاس از سوی مسئولان صورت گیرد و در توجیه ناکارآمدی ها و عملکردهای غیراصولی آنها در مسائل مختلف باشد!. به عنوان مثال وقتی ناکارآمدی در حوزه اینترنت مشهود و عیان است، به جای اینکه نهادها و مسئولان مربوطه آن را بپذیرند و در راستای بهبود وضع کنونی به مردم وعده کار بیشتر دهند و جامعه را به صبر و تحمل دعوت کنند، ایران را با افغانستان مقایسه می کنند!.
وقتی پای مشکلات اقتصادی میان می آید به مردم کشورهای کشورهای جنگ زده همچون یمن  و یا کره شمالی ارجاع داده می شود که مردم در روز یک وعده غذا می خورند. به گونه ای برای مردم رژیم غذایی هم تجویز می کنیم که این چیزها را بخورید.
وقتی پای مسائل سیاسی به میان می آید اعتراضات فرانسه را مدام به رخ مردم می کشیم که ببینید در قلب اروپا چه خبر است و اعتصابات چه بلایی بر سر مردم آورده و ناامنی چه می کند با مردم!. از این دست تناقضات بسیار است و در حوزه حمل و نقل، سوخت و انرژی، فرهنگ و هنر، ورزش و می توان مثال زد.
اما حرف برسر این است که چرا در مقایسه های خود با چشم انصاف و واقع بینی به مسائل مختلف نمی پردازیم. چرا کشور را در مقام مقایسه با چالش های دنیا می سنجیم اما نگاهی به توفیقات و دستاوردهای جوامع در آسیا و اروپا و آمریکا نداریم.
چرا از نظام درمان و آموزش و پوشش شغلی و بیمه ای و یا از فراهم بودن مسکن و امکانات معیشتی و یا فراهم بودن فرصت ها برای تمام اقشار جامعه صحبت نمی کنیم. متأسفانه این سبک نگاه مدیریتی در جایگاه مقایسه به جای اینکه کشور را در مسیر رو به رشد و نگاه به جلو پیش ببرد در حالتی ایستا و سکون نگه خواهد داشت. چرا که نمی خواهیم بپذیریم در عملکرد خود ناکارآمدی داریم و برای توجیه آن به سمت مشکلات و معضلات کشورهایی می رویم که در مقام مقایسه درحد و اندازه ایران نیستند.
حرف برسر این است که کشوری به این پهناوری با انبوهی از امکانات و منابع طبیعی و معادن و انرژی های مختلف و ... چرا باید در جایگاهی قرار بگیرد که خود را با کشورهای جنگ زده و یا کشورهای منزوی دنیا مقایسه کند و مسئولانش در نگاه مقایسه چشمشان به پایین دست ها باشد و توجهی به جایگاه بالادستی خود نباشد و انگیزه ای برای رسیدن و نزدیک شدن به جایگاه های بالای جهانی در عرصه های مختلف را ندارند. اینها همه ناشی از نوع نگاه مدیریت ما در سطوح مختلف است و تا زمانی که این چرخه مدیریتی بدون تغییر و اصلاح باقی بماند نمی توان به حرکت پیش رونده و موثر کشور در عرصه جهانی امید داشت.