این هم یک کسب و کارداغ دیگر در آشفته بازار کنکور!

بچه‌های درس‌خوانی که ترجیح داده‌اند به جای ورود به دانشگاه ممّر درآمدی برای خود تدارک ببینند و سری هم در بازار دارند و می‌دانند که در این بازار هر کالایی را-واقعا هرکالایی را- می‌شود فروخت، دست به کار شده و در گروه‌های مختلف تلگرامی و واتساپی و اینستایی پیام داده‌اند که حاضرند به جای افرادی که مایل باشند، کنکوربدهند، آن‌هم با دریافت



بچه‌های درس‌خوانی که ترجیح داده‌اند به جای ورود به دانشگاه ممّر درآمدی برای خود تدارک ببینند و سری هم در بازار دارند و می‌دانند که در این بازار هر کالایی را-واقعا هرکالایی را- می‌شود فروخت، دست به کار شده و در گروه‌های مختلف تلگرامی و واتساپی و اینستایی پیام داده‌اند که حاضرند به جای افرادی که مایل باشند، کنکوربدهند، آن‌هم با دریافت بین 5 تا 8 میلیون تومان البته به اضافه هزینه گریم و ایاب و ذهاب!
مثل اغلب شما، ما هم ابتدا با شنیدن این خبر، آن‌را باور نکردیم و گذاشتیم به حساب تمام شوخی‌های ناخوشایندی که این روزها در مورد انواع روش‌های درآمدزایی رواج یافته. اما مسئله اجاره داوطلب درس‌خوانی که به جای داوطلب اصلی امتحان بدهد، حقیقت داشت. چرا که واکنش سخنگوی سازمان سنجش آموزش کشور به تغییر چهره برخی افراد برای شرکت در کنکور سراسری به جای داوطلبان این بود که اعلام کرده این موضوع توسط پلیس فتا در حال پیگیری است و برخی از این افراد توسط پلیس شناسایی شدند و برخی دیگر در حال شناسایی هستند. موردی که اصلا نمی‌شد باورش کرد، حالا هم مجرم و متهم دارد و هم افرادی که دستگیر شده‌اند!
دراین که کنکور رفته‌رفته به یک معضل بزرگ اجتماعی تبدیل شده در حالی‌که عملا کمترین کارکرد را در اشتغال اغلب داوطلبان درآینده دارد، حرف و بحثی نیست. مگر این‌که رشته انتخاب شده توسط دانشجو، خودبه‌خود رشته‌ای باشد از موارد خدمات اجتماعی مانند اغلب رشته‌های مربوط به گروه پزشکی، البته که خود پزشکی هم اگر صرفا به پزشکی عمومی منتهی شود، چندان کارکردی ندارد و ای بسا فارغ‌التحصیلان رشته پزشکی عمومی که اکنون در بخش‌های دیگری که ربطی به رشته تحصیلی‌شان ندارد، کار می‌کنند یا اساسا بیکار هستند!
بنابراین، کم‌کم باید جامعه؛ والدین و مسئولان آموزشی کشور متوجه این مسئله مهم بشوند که مهارت‌آموزی و داشتن یک تخصص، بهتر از داشتن مدرکی است که عملا کمترین فایده را برای داوطلبان دارد؛ مگر آن‌که آن‌را نوعی پرستیژ اجتماعی در نظر بگیریم که در برخی موارد کارکرد دارند، مثلا خواستگار مغازه‌دار یا دلارفروش خیابان فردوسی اگر مدرک دانشگاهی هم داشته باشد که حتما دارد، شانس بیشتری برای بله شنیدن از خانواده عروس دارد! جدای از این در حالی که فعلا در هیچ نهاد و ارگانی استخدام رسمی صورت نمی‌گیرد، عملا داشتن یا نداشتن مدرک برای اشتغال هم کاربردی ندارد. و همین موجب شده برخی فارغ‌التحصیلان دانشگاه که شانس یافتن شغلی را داشته‌اند،  در کاری که هیچ ربطی به رشته تحصیلی‌شان ندارد، مشغول شده و روال معمول زندگی را به همان شکل فردی که هیچ مدرکی ندارد در حال طی کردن هستند!
به هرحال کنکور، مدتی است از اصل و ذات  و کارکرد خود دور شده و شکل و شمایل یک تجارت پرسود به خود گرفته است؛ تجارتی که هم پول و انرژی خانواده‌ها و داوطلبان را می‌بلعد و هم استرس و اضطراب منزلت بر آنان وارد می‌کند.