سواحل خزر دپوي دفن زباله نيست؛ اين درياچه را نجات دهيم!

درياي خزر، بزرگ‌ترين درياچه جهان است و به همين دليل گاهي از آن به‌عنوان يک دريا ياد مي‌شود؛ دريايي با منابع غني موجودات آبزي مانند ماهي خاوياري و منابع انرژي فسيلي مانند نفت و گاز.

سواحل خزر دپوي دفن زباله نيست؛ اين درياچه را نجات دهيم!

 

درياي خزر، بزرگ‌ترين درياچه جهان است و به همين دليل گاهي از آن به‌عنوان يک دريا ياد مي‌شود؛ دريايي با منابع غني موجودات آبزي مانند ماهي خاوياري و منابع انرژي فسيلي مانند نفت و گاز.

منابعي که طبعا ديگر کشورهاي حاشيه اين درياچه در آن‌ها سهيم هستند. اما اين هم‌سهمي تنها نبايد در جهت استفاده از منابع خاص اين درياچه باشد؛ درياچه خزر که توسط يونسکو به ثبت بين‌المللي هم رسيده است، از نظر زيست‌محيطي نيز بسيار حائز اهميت است و بر اکوسيستم و آب‌وهواي مناطق پيرامون خود تاثير گذاشته و موجب به‌وجود آمدن و تداوم جنگل‌هاي هيرکاني شده است.

اما متاسفانه از سال‌ها پيش، با رشد جمعيت، افزايش مصرف‌گرايي و توليد انواع زباله‌هاي صنعتي ديربازيافت مانند پلاستيک‌ها و ظروف يک‌بار مصرف و مواردي از اين دست، برخي نواحي نزديک به درياچه، به محل دفن زباله‌هاي شهري تبديل شده است. طبعا اين زباله‌ها با دفن شدن در عمق کم، يا توسط حيوانات و يا حرکت‌هاي زمين و تاثيرات اقليمي بالا مي‌آيند و يا در نهايت شيرابه به شدت آلوده اين زباله‌ها وارد درياچه خزر شده و اکوسيستم موجودات زنده آن‌را در معرض خطر قرار مي‌دهند.

يکي از مناطقي که اخيرا به فهرست آلوده‌کنندگان درياچه خزر پيوسته، ميانحاله است که فاصله چنداني با رامسر ندارد. اين ناحيه يکي از بزرگ‌ترين ساحل‌هاي تفريحي مازندران است. اما همين ساحل و مکان تفريحي از
20 سال گذشته تا کنون تبديل به دپوي دفن زباله شده است. از ميان ماسه‌هاي ساحلي، نوار باريکي از رودخانه‌هاي فصلي باغات بالادست عبور کرده و به درياچه مي‌ريزند، ولي در مسير خود به‌عنوان نمونه از کنار سايت دپوي زباله ميانحاله عبور کرده و احتمالا شيرابه‌ها را به دريا
مي‌برند.

همين امر موجب گستردگي آلودگي درياچه خزر شده و حتي برخي از شهروندان و روستائيان اين نواحي خود در اين درياچه شنا نمي‌کنند، چون احتمال ابتلا به بيماري‌هاي مختلف توسط آب آلوده وجود دارد. گويا ميانحاله نيز، مانند ميانکاله و نواحي اطراف آن به نحوي مورد توجه سازمان‌هاي ذيربطي چون سازمان محيط زيست کشور قرار گيرند و در ليست مناطق حفاظت شده قرار گيرند.‌ چرا که اکنون ميانکاله در استان گلستان، آن شکوه طبيعي گذشته را ندارد و حيات وحش آن آسيب ديده و حتي چندان خبري از صيد ماهيان خاوياري در آن‌ناحيه وجود ندارد. به علت بستن سدها بر رودخانه‌هاي مختلفي که به اين درياچه مي‌ريزند؛ توسط کشورهاي مجاور اين بزرگ‌ترين درياچه جهان، ميزان آبگيري آن کاهش يافته و پسروي آب و گسترده شدن ساحل شني_ ماسه‌اي در سواحل درياچه، اقليم اين ناحيه را به شدت به خطر انداخته
است.

به گفته يک جامعه‌شناس و عضو هيات علمي دانشگاه مازندران: اين دريا به‌عنوان يک سفره بين پنج کشور پهن بوده و هر کدام از اين کشورها مخزني که نحوه استفاده از آن تنظيم نشده نگاه مي‌کنند؛ در شمال اين دريا در کشور قزاقستان بحث‌هايي چون استقرار نيروگاه‌هاي هسته‌اي و آلودگي‌هايي که آن‌ها مي‌توانند ايجاد کنند مطرح است يا کشور روسيه در جنوب اين دريا به اين درياچه به‌عنوان عرصه‌اي امنيتي براي حضور نظامي در آن برنامه‌ريزي مي‌کنند.

کشور آذربايجان در غرب، انبوهي از کمپاني‌هاي بزرگ نفتي را به اين دريا سرازير کرده‌اند و به شکل لجام‌گسيخته‌اي از مخازن هيدروکربني استفاده مي‌کنند و به اين ترتيب بخش عمده‌اي از نفت داخل دريا ريخته مي‌شود.

بنابراين به نظر مي‌رسد هر کدام از کشورهاي حاشيه درياچه خزر به نحوي، سهم عمده‌اي در آلودگي و به خطر افتادن اکوزيست اين درياچه دارند و تمام اين کشورها نه فقط در جهت استفاده از منابع آن، که در جهت حفظ و حتي احياي اين درياچه اجلاس‌هاي مختلف تشکيل داده سهم و تکليف خود را در رابطه با اين پهنه آبي منحصر به فرد جهاني مشخص کنند و از تخريب بيش از اندازه اين ميراث زيست‌محيطي جهاني جلوگيري نمايند.