برای امور فرهنگی برنامه و ایده سازنده نیاز است

مشکل فرهنگ و به قولی مدیریت و برنامه ریزی در حوزه های نرم افزاری یکی از اموراتی است که بازدهی قابل قبول و یا حداقل سازنده ای در آن نداشته ایم. این درحالی است که ایران به لحاظ پتانسیل های ملی گرایی و اعتقادی از غنی ترین کشورهای صاحب تمدن است.

برای امور فرهنگی برنامه و ایده سازنده نیاز است

مشکل فرهنگ و به قولی مدیریت و برنامه ریزی در حوزه های نرم افزاری یکی از اموراتی است که بازدهی قابل قبول و یا حداقل سازنده ای در آن نداشته ایم. این درحالی است که ایران به لحاظ پتانسیل های ملی گرایی و اعتقادی از غنی ترین کشورهای صاحب تمدن است.
آنقدر ثروت نرم و انگیزه های سازنده فرهنگی در باورها و اعتقادات این مرز و بوم نهفته است که سر ریز آن توسط کشورهای همسایه بعضاً به سرقت و مصادره شده است. از قضایای مربوط به حوزه رسوم و سنت های قومی گرفته تا مصادره مشاهیر و اساطیر ایرانی، شاهدیم که برخی کشورهای منطقه خود را داعیه دار و مالک آنها می دانند درحالی که حتی عمر و قدمت نام و هویتشان به زمان این مشاهیر و یا دیگر میراث فرهنگی قد نمی دهد.
به لحاظ ساختار بروکراسی فرهنگی نیز به قدری نهاد و موسسه و مرکز فرهنگی در کشور دایر کرده ایم که لیست کردن آنها خود نیاز به یک کار آماری دارد! اما متأسفانه با این همه امکانات بازهم در این حوزه شاهد سکون و رخوت هستیم و بعضاً به جای این که حرکتی پیش رونده و هم افزا درداخل و خارج از مرزها داشته باشیم، مدام دچار چالش و بحران در این حوزه می شویم.
اخیراً خبری در فضای مجازی منتشر شد که صحت و سقم آن ملاک بحث نیست، بلکه ایده و طرح آن از سوی مطرح کنندگان و منتشر کنندگان بسیار حائز اهمیت است. گفته شده که در تاجیکستان امام علی رحمان رئیس جمهوری این کشور دستور داده تا به هر خانواده یا فرد تاجیک یک نسخه از شاهنامه فردوسی به صورت رایگان اهدا گردد.
اینکه این اقدام صورت گرفته یا نه و یا اینکه با چه نیتی از سوی مقامات این کشور انجام شده نیاز به بررسی دارد، اما در ظاهر امر می توان حرکتی فرهنگی و با اصالت در آن مشاهده کرد که نوعی همگرایی ملی را در این کشور رقم زده است. شاهنامه فردوسی نماد زبان و ادب پارسی است و به زعم خود فردوسی و مشاهیر معاصر امروز ما این زبان و ادبیات فارسی مدیون شاهکار این شاعر هستیم.
از قضا در کشورمان نهادها و موسسات بسیاری در زمینه شعر و ادب فارسی فعالیت می کنند و حتی به صورت رسمی بودجه مصوب و مشخص دارند؛ آیا این حرکت در تاجیکستان اثرش در حوزه فرهنگ و ادب فارسی بیشتر برای افکار عمومی اثرپذیری دارد و یا اقدامات ساختاری و بروکراسی های مطولی که برای بزرگداشت و ترویج فرهنگ و ادب فارسی برای خود به راه انداخته ایم.
این مطلب درصدد تخریب و یا تضعیف اقدامات و فعالیت های صورت گرفته از سوی نهادها و اشخاص مسئول در این حوزه نیست و باید اذعان داشت که کارهای بسیاری در این حوزه صورت گرفته است که امروز بسیاری از علاقمندان به این فرهنگ و ادب از سراسر جهان و منطقه برای آموختن ریشه ای آن به دانشگاه های ما رجوع می کنند.
اما حرف برسر این است که چرا با این مقدار هزینه و نیروی انسانی و با این دریای بیکران از میراث و ادب و فرهنگ خروجی مصداقی نداریم و نمی توانیم افکارعمومی را قانع و یا جذب کنیم. این عارضه و آفت تنها در حوزه شعر و ادب پارسی نیست و بحث ما نیز به گستره فرهنگ و مدیریت فرهنگی اشاره ندارد و به جزئیات موردی نمی پردازیم.
امروز ما در کشورمان دچار چالش هایی در حوزه فرهنگ شده ایم که توان و پتانسیل عظیم ما در حوزه های مختلف فرهنگی و تمدنی را مختل ساخته است.
ما با این میراث موجود باید مرزهای ادبی و فرهنگی را حداقل درمیان کشورهای پارسی زبان که از پاره تن ما در ادوار مختلف جدا شده اند، برداریم و نفوذ فرهنگی خود را به عنوان پیش زمینه اثرگذاری و گسترش تعاملات دیگر در حوزه های سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی فراهم سازیم. اما واقعیت این است که هنوز در اثرگذاری و خوراک دهی فرهنگی در داخل کشور دچار مشکلات فراوانی هستیم .
مشکلاتی که اکثراً به واکنش های سلبی و یا مخالفت های اجتماعی می انجامد و امکان ایجاد وحدت در حوزه های ملی واعتقادی را کاسته است. امروز جوانان ما در هجمه خوراک های مسموم رسانه ای و اثرگذاری های مخرب فرهنگی بی دفاع هستند و اگر نگوییم که جذب آن می شوند، حداقل باید بپذیریم که اثرپذیری منفی دارند.
این درحالی است که ما از هر لحاظ چه در حوزه تاریخی و ملی و چه درحوزه اعتقادی و مذهبی از جذابیت های فراوانی در کشور برخورداریم که متاسفانه مورد توجه دست اندر کاران و مدیران این حوزه های قرار نمی گیرد. ما بذری در بستر جوانان جامعه نکاشته ایم که توقع حاصل و محصول مطلوب و مطابق با استاندارها از آنها داشته باشیم.
به طور کلی و موجز باید اذعان داشت که جاذبه کافی را به لحاظ فرهنگی برای جوانان و جامعه فراهم نساخته ایم و صرفاً برای آنها دستورالعمل های ایجابی صادر کرده ایم که چنین باشند و چنین کنند! طبیعی است که این رویه نه تنها جاذبه نخواهد داشت بلکه موجب دافعه فرهنگ و باورهای ملی و اعتقادی می گردد.
این تذکر را باید به برنامه ریزان و سیاست گذاران در حوزه فرهنگ کشور داد تا قدری از چارچوب های سلیقه ای و رسمی خارج شوند و با شناخت کافی از نیازها و علایق جامعه و به خصوص نسل جوان، برای سلیقه های گوناگون خوراک تولید کنند. اینکه بایک ابلاغیه و طرح و مصوبه و قانون همه را یکدست و با یک عینک خاص ببینیم قطعاً موجب ریزش و هدر رفت پتانسیل های فرهنگی در جذب و پرورش اعضای جامعه خواهد شد.