معلولیت و محرومیت و فشار بر مردم

گفتن و نوشتن از نیازها و چالش هایی که افراد دارای معلولیت در جامعه با آن دست به گریبانند، بسیار سخت و دردآور است. اما نگفتن از مشکلات و بحران های زندگی آنها غیراخلاقی و مصداق بی مسئولیتی است.

گفتن و نوشتن از نیازها و چالش هایی که افراد دارای معلولیت در جامعه با آن دست به گریبانند، بسیار سخت و دردآور است. اما نگفتن از مشکلات و بحران های زندگی آنها غیراخلاقی و مصداق بی مسئولیتی است.
افراد دارای معلولیت در کشورمان هم به لحاظ مشکلات و فعالیت های اجتماعی دچار کمبودهای فراوانی هستند و به سبب نبودن امکانات مناسب شهری قادر به رفع نیازهای خود نیستند. اما مشکل بزرگتر برای آنها هزینه های بالا و مخارج معیشتی و بهداشتی است.
خانواده هایی که این افراد دارای معلولیت در آن زندگی می کنند به شدت تحت فشار مالی قرار دارند. از هزینه نیازها سخت افزاری و تجهیزاتی برای حرکت و جا به جایی آنها گرفته تا نیازهای بهداشتی و دارویی برای سلامت بدنی و روانی، مجبور به تأمین هزینه های بسیار سنگینی هستند و به عبارتی مخارج یک فرد دارای معلولیت بسیار بیشتر از یک فرد عادی در جامعه می باشد.
این فشار وقتی بیشتر می شود که افراد دارای معلولیت در شهرها و مناطق محروم کشور باشند و آن وقت برای خود آنها و خانواده ها و سرپرستانشان عذابی مضاعف است که برخی از آنها مرگ را برای خود نجات می دانند!.
گرانی داروهای اعصابی که برخی از این بیماران و افراد دارای معلولیت های ذهنی و ژنتیکی مصرف می کنند به قدری است که از عهده بسیاری از خانواده ها و حتی سازمان های حمایتی نیز بر نمی آید و این افراد دچار شدیدترین فشارهای عصبی و تشنج های روانی می شوند که هم برای خودشان و هم برای اطرافیانشان خطر آفرین است.
انتظار از وزارتخانه ها و سازمان های مرتبط این است که توجه ویژه به حال این افراد و خانواده هاشان داشته باشند. درد معلولیت و فشار محرومیت تاب و توانی برای آنها باقی نگذاشته است.