تاب آوری رسانه ای از هیروشیما تا رشت

رسانه ها در دوره کنونی به سطحی از اثرگذاری رسیده اند که تبدیل به قدرتی جهانی شده اند و دیگر هیچ فرد یا کشوری نمی تواند جلوی عملکرد و نفوذ آنها را بگیرد. چرا که دیگر سد و مانع سازی در فضای مجازی معنایی ندارد و هرجا که جلوی آن گرفته شود امکان دسترسی از مسیری دیگر میسر می گردد.

تاب آوری رسانه ای از هیروشیما تا رشت

رسانه ها در دوره کنونی به سطحی از اثرگذاری رسیده اند که تبدیل به قدرتی جهانی شده اند و دیگر هیچ فرد یا کشوری نمی تواند جلوی عملکرد و نفوذ آنها را بگیرد. چرا که دیگر سد و مانع سازی در فضای مجازی معنایی ندارد و هرجا که جلوی آن گرفته شود امکان دسترسی از مسیری دیگر میسر می گردد.
دراین حوزه پرنفوذ اگر درک و شناخت کافی از جایگاه و قدرت آن نداشته باشیم یا دچار هزینه به لحاظ اثرگذاری های هجومی خواهیم شد و یا در صورت عدم پذیرش آن دچار وارونگی و یا جذب معکوس خواهیم شد. مشکل اساسی ما در این حوزه تعریف و یا بهتربگوئیم بازتعریفی از جنس تصورات و تمایلات و یا باورهایی فردی و گروهی است که با استانداردهای این فضا متفاوت است.
اثرگذاری رسانه ای را محدود به دستورالعمل های مدون و بسته ای کرده ایم که هرگونه خروج از آن را برنمی تابیم و انتظار داریم درخت سیبی پربار داشته باشیم به شرط اینکه این درخت مستقیم همچون درخ کاج رشد کند!. درحالی که انشعاب شاخه ها و پخش شدن آن از تنه درخت موجب ایجاد بستری مناسب برای باروی و میوه دهی می گردد.
اخیراً کمپانی تهیه کننده فیلم «اوپنهایمر» پس از پخش این اثر در سراسر جهان تصمیم گرفت تا آن را در ژاپن پخش کند. فیلمی که درمورد رابرت اوپنهایمر دانشمند سازنده بمب اتم بود که توسط وی و تیمش بمب هسته ای تحویل نظامیان آمریکایی قرار گرفت و بر روی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی انداخته شد وطی آن بیش از 200 هزارنفر در دم جان باختند و میلیون ها انسان تا نسل ها بعد از اثر مخرب آن دچار  آسیب های بدنی شدند.
دست اندرکاران این فیلم برای پخش درژاپن مردد بودند و احتمال واکنش افکارعمومی را داشتند اما مسئولان فرهنگی این کشور این اثر را پذیرفتند و برای آن اکران ویژه گذاشتند و جلسات نقد و بررسی از سوی سینماگران و علاقمندان این حوزه فراهم گردید. جالب تر از همه اینکه با پخش این اثرسینمایی در شهرهای ژاپن فرصتی مغتنم برای کنشگران اجتماعی فراهم شد تا اقدام آمریکا در آن زمان را به نقد بکشند و به قول ما جنگ نرمی تمام عیار را در رسانه های اجتماعی علیه این کشور مدیریت کنند.
حال تصور کنید اگر مسئولان ما به جای مدیران ژاپنی بودند چه اتفاقی رخ می داد. چه تحرکاتی به راه می افتاد و چه تجمع هایی احتمالاً باید جلوی سفارت ژاپن و دفترسازمان ملل و... رخ می داد. این عارضه ای ذهنی در عرصه فرهنگی است که دست اندرکاران فرهنگی ما به آن بی توجهند و گمان می کنند با شاخ و برگ گرفتن درخت فرهنگ و پخش شدن آن بر روی جامعه، کار از دست آنها در می رود و دیگر نمی توانند میوه خاص خود را از این درخت بچینند!.
بعد از مثال ژاپن به شمال کشور خودمان برویم و نحوه برخورد با پیرمرد رشتی را مورد تأمل قرار دهیم. پیرمردی که بدون هرگونه حاشیه و یا تخطی از اصول اخلاقی و مذهبی اقدام به شعرخوانی و ایجاد شور و هیجان درمیان بازار و جوانان می کرد، مورد بازخواست قرار گرفته و صفحه وی در شبکه های اجتماعی مسدود شده است.
مسئولان و نهادهایی که چنین اقدامی را درمورد این پیرمرد شمالی انجام داده اند چه درکی از رسانه و فضای مجازی و کار فرهنگی داشته اند که این اقدام وی را مصداق اقدام مجرمانه تلقی کرده اند و چنین برخوردی با وی داشته اند.
همانطور که گفته شد همه چیز باز می گردد به آن ذهنیت و باوری که نهادها و مسئولان ما در حوزه فرهنگی دارند و نوعی نگرانی را در اقدامات آنها می توان دید که از هرگونه فعالیت فرهنگی غیر از مدار و کانال خودشان واهمه دارند و آن را بر نمی تابند.
هزار و یک بار به زمین مانده در همین حوزه فرهنگی درکشور موجود است که نیاز به عزم جدی و البته درک مناسب از فضای فرهنگی دارد، حال برخورد با شعرخوانی و کف زنی یک پیرمرد و چند جوان چه حسن و فایده ای دارد ابهامی است که بد نیست مسئولان درموردش شفاف سازی کنند.