چرا زندگی عادی برای ما منوط به قرعه کشی است؟!

داشتن شانس در زندگی یک امتیاز ویژه تلقی می شود که ممکن است درمواردی خاص موجب جهش ویا اتفاقی خوشایند برای افراد گردد.اما این شانس نمی تواند مدام اتفاق بیفتد چرا که در امور عادی زندگی نه جایی برای شانس وجود دارد و نه نیازی به آن هست.

داشتن شانس در زندگی یک امتیاز ویژه تلقی می شود که ممکن است درمواردی خاص موجب جهش ویا اتفاقی خوشایند برای افراد گردد.اما این شانس نمی تواند مدام اتفاق بیفتد چرا که در امور عادی زندگی نه جایی برای شانس وجود دارد و نه نیازی به آن هست.
درکشور ما اینگونه نیست و شما برای ورود به هر عرصه ای از زندگی معمولی و جاری خود باید شانس بیاورید تا حداقل در جایگاه خود تثبیت شوید و یا متضرر نگردید!.
با تأمل در زندگی روزمره خود می بینید که برای خرید و داشتن یک ماشین معمولی باید شانس بیاورید تا در قرعه کشی خودرو برنده شوید. برای خریدن یک خودروی وارداتی باید خوش شانس باشید تا در حسابتان به میزان رقم سپرده گذاری پول داشته باشید و بعد خوش شانس باشید که نامتان در قرعه کشی دربیاید تا یک خودروی خارجی سوار شوید.
برای به موقع رسیدن سرکار یا قرارتان باید شانس بیاورید که مترو و اتوبوس به موقع برسد. برای تحصیل در رشته مورد علاقه باید شانس بیاورید تا درمیان هزاران نفر متقاضی در دانشگاه مدنظرتان قبول شوید.
برای خرید خانه باید شانس بیاورید تا تورم افسارگسیخته نشود تا سرمایه شما یک شبه به نصف و کمتر آن از نرسد. مثال های ریز و درشت بسیاری در این زمینه وجود دارد، اما حرف برسر این است که چرا باید زندگی مردم را مدام با قرعه کشی و ضرورت وجود گزینه شانس عجین کنیم. این رویه حاصلی جز ناامیدی برای اکثریت نخواهد داشت. چرا که شانس قرعه کشی تنها عده محدودی را راضی نگه خواهد داشت و اکثریت اقشار مردم را از موفقیت و دستاوردها محروم خواهد ساخت.
باید شرایط را در حوزه های مختلف جوری مدیریت کرد که حداقل امورات جاری و عادی جامعه منوط به برنده شدن در قرعه کشی یا شانس داشتن نگردد.