انرژی کشور صرف مشکلات مردم نمی شود

مردم کشورمان با انواع و اقسام مشکلات در حوزه های اقتصادی، آموزشی، درمان،خانوادگی و... درگیرند؛ به گونه ای که اموراتشان از هر طبقه و جایگاهی که باشند دچار اختلال گردیده است. چرا که سیستم پردازش و اجرا در کشورمان دچار رخوت و ضعیف گردیده است.

انرژی کشور صرف مشکلات مردم نمی شود

مردم کشورمان با انواع و اقسام مشکلات در حوزه های اقتصادی، آموزشی، درمان،خانوادگی و... درگیرند؛ به گونه ای که اموراتشان از هر طبقه و جایگاهی که باشند دچار اختلال گردیده است. چرا که سیستم پردازش و اجرا در کشورمان دچار رخوت و ضعیف گردیده است.
به معنای واقعی کلمه، مردم در برابر مشکلاتشان بی پناه مانده اند و امیدی به عملکردها و سیاست های اتخاذی و رسمی ندارند. چرا که مشاهده می کنند هیچکدام از این سیاست ها راهگشای مشکلات آنها نیست.
انرژی کشور توسط جریان های مختلف گرفته شده و در زمینه هایی صرف می شود که دردی ازمشکلات مردم را درمان نمی کند.
متأسفانه جوی خبری بر کشور حاکم شده است که هر روز اطلاعات جدیدی از پرونده های مالی فلان شخص، مهاجرت فلان چهره سیاسی،
اخذ اقامت فرزند یا فرزندان فلان مسئول، برگزاری مراسم عقد و عروسی فلان شخصیت منتشر می شود؛ و از صبح تا شب افراد درگیر این مسائل می شود و درآخر هم رسانه های فارسی زبان خارجی بنزین خود را روی آن می ریزند و شعله ورش می سازند تا به طور کامل آنچه از توان و انرژی برای رسیدگی به امورات مردم باقی مانده دود شود و به هوا برود!.
حقیقتاً این رویه استاندارد برای اداره امورات مردم نیست. همانطور که گفته شد گرفتاری ها و مشکلات مردم به قدری حاد و دردآور است که دیگر توانی برای تحمل و مقاومت باقی نمانده است. اما شنیدن این اخبار و دیدن زدوخوردهای سیاسی با رنگ و لعاب افشاگری علیه این و آن، خنجر ناامیدی را در قلب جامعه فرو کرده است و هر روز عمق جراحت آن بیشتر می گردد.
سیاسیون کشور مجال نفس کشیدن به یکدیگر نمی دهند و انرژی رسانه های کشور به جای اینکه صرف گرفتاری و رسیدگی به مشکلات مردم گردد، صرف انعکاس این سوژه ها شده است. گویا کمیته های تحقیق مخفی تشکیل شده است که هر روز یکی از دیگری سندی رو کند و یا تهمتی را روا دارد تا جناح مقابل را از دور بیرون نماید.
اما درحقیقت آنچه از دور خارج شده بحث منافع ملی و دغدغه های عمومی است. سیاسیون در ارگان های مختلف مشغول زد و خورد هستند، درحالی که جوانان کشور درحال بستن کوله بار مهاجرتند!. کادر درمان کشور دچارگسستی باورنکردنی شده به گونه ای که عده کثیری در مهاجرتند و برخی در تگناهای مادی و روانی دست به خودکشی می زنند!.
بنیان خانواده های ایرانی از باب مشکلات اقتصادی و معیشتی در حال فروپاشی است و سرپرستان خانوار قادر به تأمین نیازهای اولیه اعضاء نیستند و هزار ویک معضل و فساد اخلاقی و اجتماعی از قبل آن درحال گسترده شدن است.
همین چند مورد برای اعلام زنگ خطر و هشدار قرمز در کشور کافی نیست تا مسئولان به هوش شوند و ببینند چه بلای برسر کشور می آید
امروز جامعه بیش از هر زمان دیگری به توجه و عمل سازنده کشور نیاز دارد تا با درایت و به کارگیری روش های عقلی، این فشار از روی مردم برداشته شود و بتوانند نفسی بکشند. متأسفانه جریان های مختلف درکشور برای حیات و حفظ منافع خود، انرژی کشور را به هدر می دهند و نه تنها باری از دوش مردم برنمی دارند، تحمل فشارها را برای آنها سخت تر می کنند.