۴۰درصدايراني ها بدون پس‌انداز در جست‎وجوي اميد به آينده

سرپرست خانواده‎اي كه مقداري از دستمزدش را براي روز مبادايي كه ممكن است هر آن از راه برسد، نتواند پس‌انداز كند، در واقع فردي است با خانواده‎اي مضطرب و پراسترس، زيرا كه تمام افراد خانواده مي‎دانند كه در صورت وقوع حتي يك اتفاق خوب، سرپرست خانواده، توان اداره كردن مالي ماجرا را ندارد؛ گيريم كه اين اتفاق خوب، عروس شدن دختر خانواده باشد، كه نياز به تهيه جهيزيه دارد. در چنين مواردي سرپرست خانواده خود را به هر در و ديواري مي‌زند و تمام راه‌هاي رفته و نرفته ديگران را مي‌رود و مي‌آيد تا مگر بتواند با انواع وام‌هاي مختلف هزينه سنگين تهيه وسايل لازم براي آغاز يك زندگي معمولي را تهيه كند. وام ۵۰ ميليوني ازدواج تنها قيمت دو قلم از كالاهاي يك زندگي معمولي است، آن‌گاه در چنين حالتي، سرپرست خانواده گاهي هم خود را بازخريد مي كند-يعني سابقه و گذشته‌اش را مي‌فروشد- و هم وام‌هاي متعددي مي‌گيرد و آينده خود و باقي‌مانده افراد خانواده را در گرو پرداخت اقساط اين وام‌ها مي‌گذارد. چنين افرادي چيزي در حدود ۴۰ درصد جمعيت كشور را تشكيل مي‌دهند؛ افرادي كه هرچه درمي‌آورند، تنها كفاف خرج روزمره‌شان را مي‌دهد و براي آنان هيچ امكان پس‌اندازي وجود ندارد. وضعيت اين افراد در رابطه با روز مبادا، بسيار مبهم و گاه هراس‌آور است


سرپرست خانواده‎اي كه مقداري از دستمزدش را براي روز مبادايي كه  ممكن است هر آن از راه برسد، نتواند پس‌انداز كند، در واقع فردي است با خانواده‎اي مضطرب و پراسترس، زيرا كه تمام افراد خانواده مي‎دانند كه در صورت وقوع حتي يك اتفاق خوب، سرپرست خانواده، توان اداره كردن مالي ماجرا را ندارد؛ گيريم كه اين اتفاق خوب، عروس شدن دختر خانواده باشد، كه نياز به تهيه جهيزيه دارد. در چنين مواردي سرپرست خانواده خود را به هر در و ديواري مي‌زند و تمام راه‌هاي رفته و نرفته ديگران را مي‌رود و مي‌آيد تا مگر بتواند با انواع وام‌هاي مختلف هزينه سنگين تهيه وسايل لازم براي آغاز يك زندگي معمولي را تهيه كند. وام 50 ميليوني ازدواج تنها قيمت دو قلم از كالاهاي يك زندگي معمولي است، آن‌گاه در چنين حالتي، سرپرست خانواده گاهي هم خود را بازخريد مي كند-يعني سابقه و گذشته‌اش را مي‌فروشد- و هم وام‌هاي متعددي مي‌گيرد و آينده خود و باقي‌مانده افراد خانواده را در گرو پرداخت اقساط اين وام‌ها مي‌گذارد. چنين افرادي چيزي در حدود 40 درصد جمعيت كشور را تشكيل مي‌دهند؛ افرادي كه هرچه درمي‌آورند، تنها كفاف خرج روزمره‌شان را مي‌دهد و براي آنان هيچ امكان پس‌اندازي وجود ندارد. وضعيت اين افراد در رابطه با روز مبادا، بسيار مبهم و گاه هراس‌آور است.      
مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران-ایسپا- در یک نظرسنجی از مردم پرسیده «ترجیح می‌دهید پس‌انداز خود را چگونه مدیریت کنید؟» 39.1 درصد پاسخ‌گویان گفته‌اند پس‌اندازی ندارند- نسبت به سال گذشته پنج‌درصد بیش‌تر شده‌اند- . از اين ميزان 42.2 درصد زنان و 36.2 درصد مردان گفته‌اند پس‌انداز ندارند. 54.5 درصد افراد بالای 50 سال، 38.5 درصد افراد 30 تا 49 سال و 25.1 درصد جوانان 18 تا 29 سال گفته‌اند پس‌اندازی ندارند.
57.7 درصد افراد با تحصیلات کم‌تر از دیپلم؛ 34.6 درصد با تحصیلات دیپلم؛  25.8 درصد از گروه تحصیلی کاردانی و کارشناسی و 26.5 درصد افراد با تحصیلات کارشناسی ارشد و دکترا گفته‌اند پس‌اندازی ندارند.
اين جمعيت، تعداد كمي نيستند كه بتوان آنان را با انواع كمك هزينه‌هاي دولتي و وام و تشويق خيّران ساماندهي كرد، اما بديهي‌ترين نتيجه نداشتن پس‌انداز، نداشتن اميد به آينده و نديدن يك چشم‌انداز روشن در پيش رو براي افراد خانواده است و نكته اساسي همين بي‌اميدي و بدون چشم‌انداز بودن 40 درصد از ايرانيان است كه نگران كننده است و بايد تدبيري با حداكثر ضرب‌الاجل در اين مورد انديشيده شود؛ چون اين
 40 درصد، بخش مهمي از منابع نيروي انساني كشور هستند.