لزوم برنامه ریزی جهت چشم‌انداز واقعی و کارشناسی در حوزه‌های اجرایی

در دنیای امروز، برنامه‌ریزی و پیش‌بینی دقیق در حوزه‌های مختلف اجرایی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. عدم وجود چشم‌انداز واقعی و کارشناسی می‌تواند پیامدهای جدی برای جامعه به همراه داشته باشد. یکی از نمونه‌های بارز این موضوع، اظهارات اخیر مسئولین نیرو در مورد عدم قطعی برق در تابستان ۱۴۰۴ است. این ادعا نه تنها سوالات زیادی را در ذهن مردم ایجاد کرده، بلکه نشان‌دهنده فقدان یک برنامه‌ریزی دقیق و علمی در وزارت نیرو و سایر نهادهاست.

لزوم برنامه ریزی جهت چشم‌انداز واقعی  و کارشناسی در حوزه‌های اجرایی

در دنیای امروز، برنامه‌ریزی و پیش‌بینی دقیق در حوزه‌های مختلف اجرایی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. عدم وجود چشم‌انداز واقعی و کارشناسی می‌تواند پیامدهای جدی برای جامعه به همراه داشته باشد. یکی از نمونه‌های بارز این موضوع، اظهارات اخیر مسئولین نیرو در مورد عدم قطعی برق در تابستان ۱۴۰۴ است. این ادعا نه تنها سوالات زیادی را در ذهن مردم ایجاد کرده، بلکه نشان‌دهنده فقدان یک برنامه‌ریزی دقیق و علمی در وزارت نیرو و سایر نهادهاست.
سوالی که مطرح می‌شود این است که این اظهارات بر اساس کدام داده‌ها و تحلیل‌ها بیان شده است؟ آیا وزارت نیرو اطلاعات کافی و دقیقی از وضعیت تولید و مصرف برق، تغییرات اقلیمی، رشد جمعیت و نیازهای آینده دارد؟ به نظر می‌رسد که پاسخ به این سوالات منفی است. اگرچه پیش‌بینی‌های بلندمدت ممکن است با چالش‌هایی مواجه شوند، اما حداقل یک چشم‌انداز یک‌ساله باید وجود داشته باشد تا بتوان به طور منطقی و علمی درباره آینده صحبت کرد.
متأسفانه، این مشکل تنها مختص وزارت نیرو نیست. در بسیاری از بخش‌ها و نهادهای دولتی، شاهد عدم وجود برنامه‌ریزی دقیق و کارشناسی هستیم. به عنوان مثال، در حوزه بهداشت و درمان، پیش‌بینی نیازهای دارویی و تجهیزات پزشکی در سال‌های آینده به درستی انجام نمی‌شود. این موضوع می‌تواند به کمبود داروها و تجهیزات حیاتی منجر شود و سلامتی مردم را به خطر بیندازد.
همچنین در حوزه آموزش و پرورش، عدم توجه به نیازهای آینده بازار کار و تغییرات اجتماعی باعث شده که نظام آموزشی نتواند خود را با نیازهای جامعه هماهنگ کند. فارغ‌التحصیلانی که بدون توجه به مهارت‌های مورد نیاز بازار کار تربیت می‌شوند، نتیجه‌ای جز بیکاری و ناامیدی برای جوانان نخواهد داشت.
این وضعیت نشان‌دهنده یک بحران جدی در مدیریت کشور است. عدم وجود چشم‌انداز واقعی و کارشناسی نه تنها موجب ناکارآمدی در تصمیم‌گیری‌ها می‌شود، بلکه اعتماد عمومی را نیز کاهش می‌دهد. مردم باید بتوانند به اظهارات مسئولان اعتماد کنند و انتظار داشته باشند که برنامه‌ریزی‌های انجام شده بر اساس داده‌ها و تحلیل‌های علمی باشد.
به منظور رفع این مشکل، ضروری است که نهادهای دولتی به ایجاد یک سیستم قوی برای جمع‌آوری داده‌ها، تحلیل آن‌ها و پیش‌بینی نیازهای آینده توجه کنند. همچنین، لازم است که مشاوران و کارشناسان مستقل در فرآیند تصمیم‌گیری‌ها مشارکت داشته باشند تا از تجربیات و دانش آنها بهره‌برداری شود.
در نهایت، برای جلوگیری از تکرار چنین مشکلاتی، باید فرهنگ برنامه‌ریزی و پیش‌بینی در تمامی سطوح اجرایی نهادینه شود. تنها در این صورت است که می‌توانیم به سمت آینده‌ای پایدارتر و مطمئن‌تر حرکت کنیم.