فقدان مهارت‌آموزی در ساختار آموزش و پرورش

در سال‌های اخیر، یکی از چالش‌های اساسی نظام آموزش و پرورش کشور، فقدان مهارت ‌آموزی در ساختار مدارس بوده است. در حالی که مدارس غیرانتفاعی با هزینه‌های بالا به ارائه برنامه‌های مهارت‌آموزی پرداخته‌اند، این سوال مطرح می‌شود که آیا دانش‌آموزانی که توان پرداخت این هزینه‌ها را ندارند، باید از آموزش مهارت بازمانند؟

در سال‌های اخیر، یکی از چالش‌های اساسی نظام آموزش و پرورش کشور، فقدان مهارت ‌آموزی در ساختار مدارس بوده است. در حالی که مدارس غیرانتفاعی با هزینه‌های بالا به ارائه برنامه‌های مهارت‌آموزی پرداخته‌اند، این سوال مطرح می‌شود که آیا دانش‌آموزانی که توان پرداخت این هزینه‌ها را ندارند، باید از آموزش مهارت بازمانند؟
آموزش و پرورش به‌عنوان یکی از ارکان اصلی توسعه پایدار، باید به‌گونه‌ای طراحی شود که تمامی دانش‌آموزان به‌خصوص آنهایی که در شرایط اقتصادی نامساعد قرار دارند، از فرصت‌های برابر برای یادگیری مهارت‌ها برخوردار شوند. اما نظام آموزشی فعلی بیشتر بر روی دروس نظری و امتحانات متمرکز است و مهارت‌های عملی و حرفه‌ای به‌طور جدی نادیده گرفته می‌شوند. این فقدان مهارت‌آموزی نه‌تنها آینده شغلی دانش‌آموزان را تحت تأثیر قرار می‌دهد بلکه می‌تواند منجر به افزایش نرخ بیکاری و مشکلات اجتماعی شود.
مدارس غیرانتفاعی ممکن است با ارائه برنامه‌های مهارت‌آموزی، به جذب دانش‌آموزان موفق بپردازند، اما این رویکرد به‌طور طبیعی نابرابری‌های اجتماعی را تشدید می‌کند. دانش‌آموزانی که از خانواده‌های کم‌درآمد هستند، به دلیل عدم توانایی مالی، از این فرصت‌ها محروم می‌مانند و در نهایت به نیروی کار غیرماهر تبدیل می‌شوند.
برای رفع این چالش، نیاز است که سیاست‌گذاران آموزشی، برنامه‌های مهارت‌آموزی را در تمامی سطوح آموزشی گنجانده و منابع لازم را برای مدارس دولتی تأمین کنند. همچنین، همکاری با صنایع و بازار کار برای ایجاد فرصت‌های یادگیری عملی می‌تواند به ارتقاء مهارت‌های دانش‌آموزان کمک کند. در نهایت، هدف اصلی آموزش باید پرورش نسل‌هایی باشد که نه تنها از دانش نظری برخوردارند بلکه توانایی‌های عملی لازم برای ورود به بازار کار را نیز داشته باشند.