ضرورت تجدید نظر در برخی"نبایدها"

تغییر و تحول در جوامع امری اجتناب ناپذیر است و در عصر حاضر این تغییرات به صورت لحظه ای دنبال می شود و آنچه محور و ملاک برای کنش ها و واکنش ها قرار می گیرد، بحث "منافع و مصالح" است. البته این موضوع در کشور ما بعضاً به سبب برخی فرهنگ ها و ارزشها و باورها، دچار تضاد می شود و منافع و مصالح در مقابل هم قرار می گیرند. اما هنر مدیریت این است که این تضادها و تقابل را به نحوی اداره کند که هیچ یک آسیب نبیند و نتیجه مناسبی حاصل گردد.

ضرورت تجدید نظر در برخی"نبایدها"

 

تغییر و تحول در جوامع امری اجتناب ناپذیر است و در عصر حاضر این تغییرات به صورت لحظه ای دنبال می شود و آنچه محور و ملاک برای کنش ها و واکنش ها قرار می گیرد، بحث "منافع و مصالح" است. البته این موضوع در کشور ما بعضاً به سبب برخی فرهنگ ها و ارزشها و باورها، دچار تضاد می شود و منافع و مصالح در مقابل هم قرار می گیرند. اما هنر مدیریت این است که این تضادها و تقابل را به نحوی اداره کند که هیچ یک آسیب نبیند و نتیجه مناسبی حاصل گردد.
به عنوان مثال حضور گروه مذاکره کننده طالبان درایران و گفتگو با مقامات ارشد امنیتی کشور، نشان می دهد که به سبب تحقق برخی منافع همچون امنیت،ثبات ویکپارچگی داخلی و منطقه ای می توان مصالحی را مد نظر قرار داد و درچارچوبی مشخص و معین با گروهی همچون طالبان که بعضاً در گذشته برخلاف منافع ما عمل کرده و حتی موجب شهادت برخی دیپلمات ها و خبرنگاران ما شده، بر سرمیز گفتگو نشست.
این مثال نه از باب پرداختن به مسئله ارتباط ایران و طالبان و بررسی روند سیاسی این اقدام، مطرح شد. بلکه مراد از طرح چنین موضوعی تعمیم چنین نگرشی در سایر حوزه ها اعم از فرهنگی و هنری، اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و... می باشد. یکی از محورهای با اهمیت در این زمینه که نیازمند چنین نگرشی است، فضای مجازی و بهره گیری از توان و پتانسیل
رسانه های اجتماعی و ارتباط جمعی است.
متاسفانه طی سال های اخیر در مورد بهره گیری از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی نتوانستیم خط ارتباطی مناسبی بین "منافع و مصالح" جامعه و کشور ایجاد کنیم. درحالی که جامعه از این مزیت های بهره کافی گرفته و توانسته به مزایای بسیاری در حوزه اقتصاد و مسائل اجتماعی دست یابد. باید اذعان داشت که اگر امروز شبکه های اجتماعی و فضای مجازی نبودند، بسیاری از اموری که امروز به صورت خودکار درحال انجام است،دچار مشکلات بسیاری می شد.
درحال حاضر ما "نبایدهای" بسیاری در حوزه فضای مجازی برای خود ایجاد کرده ایم که بعضاً برای برخی از آنها تابو درست کرده ایم و یا محدودیت هایی را اعمال نمودیم. درحالی که می توان با تغییر نگرش و نگاه به نیمه پر لیوان از پتانسیل های فضای مجازی بهره برد. ما در پاره ای موارد دچار تضادهای معنایی در بهره گیری از فضای مجازی شده ایم. به عنوان مثال برخی مسئولان ما از شبکه های مجازی فیلتر شده برای بیان انتقاد خود به برخی دیگر شبکه های مجازی استفاده می کنند!
اگر این فضا و این شبکه ها در انتقال مفاهیم توانایی دارند،پس در سایر امور نیز قادرند نیازهای جامعه را اعم از مسائل فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی تامین کنند. اگر مسئولان درک کرده اند که می توان با استفاده از فلان شبکه مجازی که حتی فیلتر هم شده، پیام خود را در حد گسترده به جامعه و حتی جهان رساند، پس مردم نیز می توانند از همه گیری و جهان شمول بودن این فضا برای امورات خود استفاده کنند.
نهایت امر این است که ما باید در امورات مختلف کشور به ویژه اولویت های فضای مجازی بازنگری و تجدید نظر داشته باشیم. نباید اجازه داد برخی نگرش های منفی به رویه تبدیل شود و برخی رویه ها به تابو مبدل گردد، تا برای تابو شکنی ها هزینه سنگین داد. وقتی می توان با مدیریت صحیح و نگاه سازنده به مسائل امنیتی از گروهی همچون طالبان، همراه و همکار ساخت، قطعاً می توان از فضای مجازی و گزینه های نرم اجتماعی نیز دستاوردهای مثبت و توسعه محور کسب کرد.

hamidasgari2020@yahoo.com