ماجراي پرمجادله افزايش حقوق كارگري و نخريدن به اميد ارزان شدن!

هر سال ماجراي پرمجادله افزايش حقوق كارگران، از سه ماه مانده به پايان سال آغاز مي‌شود؛ در ابتدا اعداد و ارقام بزرگ روي كاغذ مي‌نشينند، و در نهايت آن‌چه براي تصميم‌گيري نهايي باقي مي‌ماند، مقداري حداقلي و قطره‌چكاني است كه بازهم قرار نيست كفاف خرج سال آينده يك زندگي كارگري را بدهد، اما در عوض همين ميزان افزايش حداقلي، موجب اضطراب و نگراني برخي از كارگران مي‌شود؛ زيرا اين اندك افزايش، به دليل مشكلات اقتصاديِ برخي كارفرمايان و توليدكنندگان، آنان را وامي‌دارد كه از تعداد نيروهاي خود كم كنند و يكي از ضربه‌هاي مهم اين اندك افزايش حقوق كارگري، همين تعديل نيروست، كه موجب افزايش تعداد بيكاران در سال آتي مي‌شود.

هر سال ماجراي پرمجادله افزايش حقوق كارگران، از سه ماه مانده به پايان سال آغاز مي‌شود؛ در ابتدا اعداد و ارقام بزرگ روي كاغذ مي‌نشينند، و در نهايت آن‌چه براي تصميم‌گيري نهايي باقي مي‌ماند، مقداري حداقلي و قطره‌چكاني است كه بازهم قرار نيست كفاف خرج سال آينده يك زندگي كارگري را بدهد، اما در عوض همين ميزان افزايش حداقلي، موجب اضطراب و نگراني برخي از كارگران مي‌شود؛ زيرا اين اندك افزايش، به دليل مشكلات اقتصاديِ برخي كارفرمايان و توليدكنندگان، آنان را وامي‌دارد كه از تعداد نيروهاي خود كم كنند و يكي از ضربه‌هاي مهم اين اندك افزايش حقوق كارگري، همين تعديل نيروست، كه موجب افزايش تعداد بيكاران در سال آتي مي‌شود. در حالي‌كه تصميم بر افزايش حداقلي حقوق به‌زعم تصميم‌گيرندگان، در اين جهت است كه بتواند گره‌اي از مشكلات معيشتي كارگران باز كند، اما اين امر ممكن نمي‌شود، چرا كه در ديگر موارد، به‌ويژه در مورد كالاهاي سبد معيشتي، قيمت‌ها مدام در حال افزايش است و اراده‎ خاصي براي كنترل اين وضعيت ديده نمي‌شود. برخي مسئولان مدتي است، مدام از وفور نعمت و وجود تمام كالاها در بازار سخن مي‌گويند و البته كه اين حقيقتي غيرقابل انكاراست؛ همه‌چيز در بازار هست، اما درست بر بالاي نخلي كه دست كارگر از آن كوتاه است؛ در واقع كالاهاي مختلف از ميوه و سبزيجات گرفته تا انواع گوشت و روغن و تخم‌مرغ  و آجيل عيد و لوازمي كه هرسال شب عيد براي خانواده خريده مي‌شد، چنان گران شده‌اند كه بسياري از مردم، قيد اغلب خريدهاي خود را زده‌اند. برخي ديگر از مسئولان نيز به‌جاي اقدام عاجل و قاطعانه در كنترل قيمت و رساندن آن به يك ميزان متعادل و حداقل منطقي، به مردم توصيه مي‌كنند نخرند تا ارزان شود! اما پرسش مهم اين است كه در طول اين چند دهه، كي چنين اتفاقي افتاده وآيا با نخريدن مردم، چيزي ارزان شده است؟ بارها ثابت شده ‌وقتي مردم امروز نخريده‌اند تا ارزان شود، چند روز و چند هفته بعد ناچار شده‌اند بخرند به چند برابر قيمت قبل. از همين روست كه مي‌گوئيم ماجراي افزايش حداقلي و قطره‌چكاني حقوق كارگري، نتيجه خاصي ندارد جز احساس اضطراب و غُبن؛ كارگر درمي‌ماند كه چگونه دوباره درآمد و دخل خود را با افزايش مهارناپذير قيمت كالاهاي مختلف هماهنگ بكند؛ كاري غيرممكن كه جز با گذشتن از بسياري از نيازهاي اساسي، مسكوت مي‌ماند.
نه افزايش حقوق كارگران در جايي‌كه خط فقر 9 ميليون تومان است و نه نخريدن به اميد ارزان شدن، مشكل اقتصادي مردم، كارفرمايان و دولت را هرگز نتوانسته حل كند. اين مسكّن‌هايي كه رفته‌رفته از اثرشان كاسته مي‌شود، نمي‌تواند مشكل معيشتي مردم را حل كند زيرا در جاي ديگري كنترلي بر قيمت كالاها و افزايش آن‌ها وجود ندارد. شب عيد است و فروشندگان ميوه و آجيل و البسه، اجناس‌شان روي دست‌شان مانده چون مردم قدرت خريد ندارند. عضو هیات‌مدیره اتحادیه بارفروشان مي‌گويد:«امسال بیشتر از پنج‎هزارتن میوه در میدان موجود است و کسی هم میوه نمی‌خرد. قدرت خرید مردم پایین آمده و مردم حتي پول خرید میوه شب عید را هم ندارند.»
نماینده کارگران در شورای عالی کار هم مي‌گويد:«این دستمزدی که برای ۱۴۰۰ تعیین شد کفاف هزینه‌های زندگی را نمی‌دهد، افزایش دستمزد کارگران روی نرخ تورم کمتر از ۴ درصد است، امیدواریم به بهانه افزایش مزد قیمت‌ها افزایش پیدا نکند.» اميدي كه البته به راه به جايي نمي‌برد.