قتل‌های خانوادگی و نیازفوری به آسیب‌شناسی اجتماعی

خانواده در هر جامعه‌ای، بدون در نظر گرفتن نوع مذهب و تفکر، نهادی مقدس است و تمامی جوامع در پاسداری و حراست و حضانت از آن، بودجه‎ و تبلیغات فراوانی صرف می‎کنند. خانواده در عین حال به‎عنوان یک محمل و محفل سرشار از عشق-آن‎گونه که بایسته و شایسته انتظار است- مکانی امن است برای فرزندآوری و تربیت نسلی مفید و سالم برای آینده کشور. از این نظر برای ازدواج و تشکیل خانواده به‌ویژه در کشور ما، توصیه‌ها و مشوق‎های مختلفی ارائه می‌شود.

قتل‌های خانوادگی و نیازفوری به  آسیب‌شناسی اجتماعی

 

خانواده در هر جامعه‌ای، بدون در نظر گرفتن نوع مذهب و تفکر، نهادی مقدس است و تمامی جوامع در پاسداری و حراست و حضانت از آن، بودجه‎ و تبلیغات فراوانی صرف می‎کنند. خانواده در عین حال به‎عنوان یک محمل و محفل سرشار از عشق-آن‎گونه که بایسته و شایسته انتظار است- مکانی امن است برای فرزندآوری و تربیت نسلی مفید و سالم برای آینده کشور. از این نظر برای ازدواج و تشکیل خانواده به‌ویژه در کشور ما، توصیه‌ها و مشوق‎های مختلفی ارائه می‌شود.
اما نکته عجیب و قابل تامل این است که برخی از قتل‌های فجیع، در همین نهاد مقدس و امن اتفاق می‌افتد و موجب تشویش اذهان عمومی و ترس مردم در کوچه و خیابان و عدم احساس امنیت و اعتماد افراد خانواده نسبت به یکدیگر می‌شود.فقط درهمین هفته‌ای که از سر گذراندیم با سه قتل خانوادگی رسانه‌ای شده مواجه شدیم. آمار رسمی قتل‌های خانوادگی معمولا بسیار کمتر از آمار واقعی است زیرا بسیاری از خانواده‌ها، با انواع ترفندها، این قتل‌ها را یا پنهان می‌کنند و یا نام دیگری مانند خودکشی و یا بیماری خاص و یا تصادف و ...بر آن‎ها می‌گذارند. در برخی مناطق کشور، قتل ناموسی، یکی از نمادهایی است که نشان‌دهنده غیرت خانواده و موجب سربلندی آنان است و با این‌که نهادهای قضایی در تلاش‌اند در برابرچنین رسوم مشئومی بایستند اما گویا هنوز راه درازی در پیش داریم؛ چرا که یکی از مهم‌ترین دلایل وقوع پربسامد این نوع قتل‌ها، به‌ویژه قتل فرزندان توسط پدر، وجود قوانین خاص است که موجب می‌شود پدر به‌عنوان
ولی دم، با آگاهی از نحوه و میزان مجازاتش، به‌راحتی مرتکب چنین قتل یا قتل‌هایی بشود.
اما گذشته از تمام مواردی که در بالا ذکر شد، پرسش مهم این است که چرا در چندسال اخیر، آمار چنین قتل‌هایی افزایش یافته؟ آیا با دسترسی رسانه به تمامی زوایای زندگی مردم و نیز دسترسی مردم به انواع رسانه‌ها، فکر می‎کنیم که این قتل‌ها افزایش یافته‌اند، در حالی‌که از قبل هم اتفاق می‌افتادند ولی به دلیل محدودیت بُرد رسانه‌ای، این وقایع دردناک افشا نمی‌شدند؟ اما توجه به این نکته ضروری است که میزان اطلاع وسیع از تعدد چنین رخدادهایی، دلیل وقوع این قتل‌ها نیستند؛ و آن‌چه باید عاجلانه و فوری در مورد آن اقدام شود، علت و ریشه‌یابی این قتل‌ها و جلوگیری از وقوع آن‌هاست. خانواده امروز ایرانی در بحران تحریم و پاندمی، به تنهایی مسئول تربیت و تامین همه‌جانبه فرزندان خود است و نقش نهادهای دولتی و اجتماعی در این زمینه کمرنگ شده، خانواده در زمینه تربیت و تعامل با فرزندان، از نهادهای اجتماعی کمکی دریافت نمی‌کند؛ نهادی مانند مدرسه که روزگاری کا‌رکردی پرورشی در کنارآموزش هم داشت و حداقل موجب می‌شد فرزندان مدت بیشتری بیرون از خانه باشند. مشکلات اجتماعی و اقتصادی خاصی که اغلب خانواده‌‌های ما درگیر آن هستند، فرصت تعامل سالم را از افراد خانواده گرفته است.
 به گفته رئیس انجمن آسیب‌شناسی ایران:«مجموع تعارضات، کشمکش‌ها و ناکامی‌هایی که والدین در ارتباط با تربیت فرزندان تجربه می‌کنند، در برخی شرایط براثر تداوم آزارهایی که والدین تجربه کرده و حس‌های منفی که دریافت کرده‌اند به بن‌بست می‌رسد.


در این شرایط والدین برای تربیت فرزند و دریافت پاسخ مناسب از روش‌های تربیتی به ناکامی می‌رسند و این ناکامی‌ها به‌نوعی بر فاصله عاطفی و اجتماعی بین والدین و فرزندان اثر می‌گذارد و رفته‌رفته سازگاری و تحمل و پذیرش بین والد و فرزند از بین می‌رود.» گر بدنه جامعه را به بدن یك انسان تشبیه كنیم، علایمی كه امروز دیده می‌شود مانند تبی است كه این بدن دارد. اگر تمركز خود را فقط روی تب بگذاریم و فقط به درمان درمان علامتی- مجازات یا تشدید مجازات- اکتفاكنیم، ریشه یا عفونت، باقی می‎ماند. جامعه امروز ما با توجه به شرایط ویژه‌اش، در مقطعی است كه باید اقدامات جدی‌تری اتفاق بیفتد و تا زمانی‌که مشخص نشود ریشه آسیب‌ها كجاست، این آسیب‌ها روزبه‌روز بیشتر بر پیکره جامعه وارد خواهد شد.