فدراسیون فوتبال به روایت اقدامات

فدراسیون فوتبال در ماههای اخیر و پس از سکانداری تیم جدید خود، در مسیری قدم بر می دارد که نمی توان سرنوشتی جز ناکامی در مسیر رسیدن به اهداف مدنظر را برایش متصور بود. بر خلاف وعده هایی که تیم مدیریتی جدید در ابتدای کار خود می داد و از حل چالش های بزرگ فوتبال با اجماع همه جانبه و به پشتوانه متخصصین صحبت می کرد، امروز چیزی جز انشقاق در جامعه فوتبال و تعمیق معضلات آن مشاهده نمی شود. برای تایید این گزاره، می توان اقداماتی که متولیان جدید پس از سکانداری فدراسیون انجام داده اند را مورد بررسی و قضاوت قرار داد.



فدراسیون فوتبال در ماههای اخیر و پس از سکانداری تیم جدید خود، در مسیری قدم بر می دارد که نمی توان سرنوشتی جز ناکامی در مسیر رسیدن به اهداف مدنظر را برایش متصور بود. بر خلاف وعده هایی که تیم مدیریتی جدید در ابتدای کار خود می داد و از حل چالش های بزرگ فوتبال با اجماع همه جانبه و به پشتوانه متخصصین صحبت می کرد، امروز چیزی جز انشقاق در جامعه فوتبال و تعمیق معضلات آن مشاهده نمی شود. برای تایید این گزاره، می توان اقداماتی که متولیان جدید پس از سکانداری فدراسیون انجام داده اند را مورد بررسی و قضاوت قرار داد.
حضور افراد غیر متخصص در کمیته های مختلف اولین
مسئله ای است که می توان به ناآشنایی تیم جدید به ساختار فدراسیون و همچنین نیازهای اساسی فوتبال پی برد. به عنوان مثال، بر مسند قدرت نشستن افراد بیگانه با فوتسال، کار را به جایی رسانده که ساختمان این رشته (ساختمان سازمان لیگ فوتسال) در آستانه فروش قرار گرفته و همین مسئله صدای اعتراض فوتسالی ها را بلند کرده است.
در واقع انحلال یک باره تشکیلات فوتسال و در نظر نگرفتن منافع
رشته ای که برای ایران در آوردگاه های جهانی و آسیایی افتخارات بسیاری کسب کرده و از حیثیت ایران دفاع کرده، خود موید این نکته است که افراد غیر متخصص و ناآشنا بر صندلی مدیریت
تکیه زده اند.
مسئله بعدی، شکست در اجرای پروژه های مالی و برنامه هایی برای کسب درآمد در فوتبال است. تیم مدیریتی جدید که در آغاز کار از تدوین برنامه‌ استراتژیک و بازاریابی مدون با عایدی 10 میلیون یورویی سخن می گفت، امروز از نگهداری مایملک فدراسیون عاجز مانده و دیدیم که چگونه سند ساختمان فدراسیون به دلیل بدهی در پرونده ویلموتس و با حکم قضایی به نام یک شرکت دولتی زده شد. این مسئله نشان داد که بر خلاف ادعاهای گذشته، اداره فوتبال بحران زده کنونی سخت تر از تصورات است و با شعارهای زیبا و عوامانه نمی توان امور را رتق و فتق کرد.
نکته بعدی عدم اجرای وعده هایی است که در رابطه با شفافیت داده شد. مدیران جدید که در بدو ورودشان به فدراسیون و حتی در نطق‌های انتخاباتی شان از لزوم شفافیت صحبت می‌کردند، در نخستین قدم از این اصل دوری کردند؛ ماجرا به انتخاب سرپرست تیم ملی بزرگسالان باز می گردد که موجب انتقاد همه جانبه اهالی فوتبال به دلیل حضور یک فرد ناشناس و گمنام شد. هنوز هم مشخص نیست که چگونه این انتخاب صورت گرفت و آیا روابط شخصی بر ضوابط ارجحیت داده شد؟ علاوه بر این هنوز از برخی مصوبات هیئت رئیسه فدراسیون اطلاع کافی وجود ندارد و حتی شاهد بودیم که در یکی از جلسات از 30 مصوبه تنها 11 مصوبه اطلاع رسانی شد.
این ها گوشه کوچکی از اقدامات تیم مدیریتی جدید فدراسیون بود که نشان می دهد ناکارآمدی به طور جدی در بدنه مدیران فوتبال وجود دارد و با این روند سرنوشتی جز ناکامی و شکست عاید فوتبال ایران نخواهد شد.