وعده‌های انتخاباتی؛ افزایش یارانه به‌جای تولید و اشتغال‌زایی

یکی از پربسامدترین وعده‌های انتخاباتی این دوره ریاست جمهوری، وعده افزایش یارانه است-تا بیش از چهار برابر، اهدای کارت سوخت، اهدای کارت اعتباری و ...- تقریبا اغلب نامزدهای ریاست جمهوری، وعده افزایش یارانه را داده‌اند، یارانه‌ای که با افزایش آن به انحاء و نام‌های مختلف در هر مقطع، بر نرخ تورم افزوده و در نهایت خود به معضلی تبدیل گشته است. جدای از این‌که چه‌قدر وعده افزایش یارانه با توجه به بودجه دولت و شرایط اقتصادی کشور، امکان‌پذیر است، این پرسش پیش می‌آید که چرا برخی نامزدها، درست انگشت بر تنگناهای اقتصادی و معیشتی مردم گذاشته و به آنان وعده‌های می‌دهند که احتمالا عملی‌ شدن آنها اگر ناممکن نباشد، بسیار مشکل خواهد بود؟ چرا باید ناتوانی و ضعف اقتصادی مردم، مستمکی بشود برای جلب و جذب آنان برای رای دادن به فلان نامزد انتخاباتی؟

وعده‌های انتخاباتی؛ افزایش یارانه به‌جای تولید و اشتغال‌زایی

یکی از پربسامدترین وعده‌های انتخاباتی این دوره ریاست جمهوری، وعده افزایش یارانه است-تا بیش از چهار برابر، اهدای کارت سوخت، اهدای کارت اعتباری و ...- تقریبا اغلب نامزدهای ریاست جمهوری،
وعده افزایش یارانه را داده‌اند، یارانه‌ای که با افزایش آن به انحاء و نام‌های مختلف در هر مقطع، بر نرخ تورم افزوده و در نهایت خود به معضلی تبدیل گشته است. جدای از این‌که چه‌قدر وعده افزایش یارانه با توجه به بودجه دولت و شرایط اقتصادی کشور، امکان‌پذیر است، این پرسش پیش می‌آید که چرا برخی نامزدها، درست انگشت بر تنگناهای اقتصادی و معیشتی مردم گذاشته و به آنان وعده‌های می‌دهند که احتمالا عملی‌ شدن آنها اگر ناممکن نباشد، بسیار مشکل خواهد بود؟ چرا باید ناتوانی و ضعف اقتصادی مردم، مستمکی بشود برای جلب و جذب آنان برای رای دادن به فلان نامزد انتخاباتی؟
از آغاز واریز یارانه به هر شکل، اغلب اقتصاددانان، با آن مخالف بودند، چرا که مردم کشور ما بیش از آن‌که  نیازمند اعانه‌های دولتی-در هر شکلی- باشند، به اشتغال و امنیت شغلی و داشتن چشم‌انداز روشن برای خود و فرزندان‌شان نیازمندند. از سوی دیگر انتقال همین میزان یارانه به بخش تولید، هم به جهش تولید داخلی کمک می‌کند و هم موجب اشتغال‌زایی بیشتر می‌شود. مسلما داشتن یک شغل مطمئن و آینده‌دار برای هرشهروند، هم به صلاح اوست و هم به صلاح مملکت و این یعنی افزایش شاخص توسعه ملی.
با این تفاصیل است که استفاده از ضعف اقتصادی مردم و تاکید کاندیدها بر تنگناهای اقتصادی آنان و آغشته شدن انتخابات به بوی «یارانه»، موجب شگفتی شده است؛ طبعا گرفتن چنین ژست‌هایی در هنگام تبلیغات، از ملزومات کاندیداتوری است، اما آیا بهتر نیست، این ژست‌های تقریبا رابین هودی-گرفتن از ثروتمندان و بخشیدن به فقیران- با عقلانیت و امکانات‌سنجی بیشتری صورت گیرد؟ چرا که عملی شدن این وعده‌ها نیازمند زمان است، یعنی باید کاندیدایی انتخاب شود تا مردم ببینند آیا وی از همان هفته اول، به وعده‌هایش عمل کرده و یارانه را برای مثال 4 برابر می‎کند؟ پس قبل از انتخاب شدن کاندیدایی به ریاست‌جمهوری نمی‌توان پیش‌بینی کرد که وی تا چه اندازه در این امر-افزایش یارانه- موفق خواهد بود، تنها می‌توان تا حدی دلخوش داشت، اما آیا وعده‌ها تنها برای دلخوش کردن شهروندان داده می‌شوند یا ضمانت اجرایی هم دارند و اگر ضمانت اجرایی دارند، در این مورد هم باید به مردم، به‌عنوان رای دهندگان، اطلاع‌رسانی شود تا آنان با آگاهی بیشتری پای صندوق رای بروند. وعده‌ای که امکان‌سنجی آن به اطلاع عموم نرسیده، آیا در این مقطع از شرایط اجتماعی، برای سرمایه اجتماعی کافی است؟
مورد دیگر تاکید برخی کاندیداها بر ناعادلانه بودن توزیع یارانه پنهان انرژی است؛ آنها گفته‎اند یارانه پنهان را حذف و بین مردم توزیع خواهند کرد. چنین اقدامی هرچند مورد تایید کارشناسان اقتصادی و حتی سازمان‌هایی چون صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی است، اما نیازمند افزایش چند برابری قیمت برخی از حامل‌های انرژی به‎خصوص بنزین است، اقدامی که به همراهی شدید مردم با دولت نیاز دارد.آیا رئیس‎جمهور بعدی آن‎قدر از همراهی سرمایه اجتماعی با خود مطمئن هست که به چنین اقدام انقلابی دست بزند؟