رفتار پدرانه دکتر نحوی نژاد مدیر کل کاردان بهزیستی گیلان با ارباب رجوع قلب ها را به وجد می آورد

در بسیاری از ادارات و دستگاه های اجرایی سه شنبه هر هفته کسانی که می خواهند مشکلات خود را با مقامات مسئول در میان بگذارند می توانند بدون واسطه به هر مدیری از جمله استاندار دسترسی پیدا کنند تا رفع شکل شود.

رفتار پدرانه دکتر نحوی نژاد مدیر کل کاردان بهزیستی گیلان  با ارباب رجوع قلب ها را به وجد می آورد


در بسیاری از ادارات و دستگاه های اجرایی سه شنبه هر هفته کسانی که می خواهند مشکلات خود را با مقامات مسئول در میان بگذارند می توانند بدون واسطه به هر مدیری از جمله استاندار دسترسی پیدا کنند تا رفع شکل شود.
 قابل ذکراست سه شنبه گذشته من خبرنگار بصورت سرزده به دفتر مدیر کل بهزیستی مراجعه کردم با ارباب رجوعی زیادی که در نوبت بودند روبرو شدم از آنجائی که رئیس دفتر ایشان می دانستند که خواسته شخصی ندارم و برای اطلاع رسانی حضور پیدا کردم مرا به سالنی که دکتر نحوی نژاد حضور داشتند هدایت کرد البته باید عنوان کنم
مراجعه کنندگان بهزیستی گرفتاریهای زیادی به لحاظ مالی دارند و در بعضی اوقات با صحنه هایی روبرو می شویم که دلی  هر انسانی را بدرد می آورد.  
آری مراجعه کنندگان در بهزیستی بعد از صرف پذیرایی مختصر بدون واسطه سفره درد دلشان را پهن می کنند و دکتر هم صبورانه گوش فرا می دهد قابل ذکر است خانم میان سالی که خود بیمار بوده و از درد استخوان می نالید می گفت چند سالی است که شوهرم به علت بیکاری من و پسرم را رها کرده و بدون سرپرست مانده ایم و با جسم بیماری که دارم تو خانه های مردم کار می کنم اما درد مرا رها
نمی کند دیگر نای راه رفتن ندارم واقعا بی پناه
شده ام پرسان پرسان به ملاقات شما آمده ام چون مراجعه کنندگان از انسانیت و دلسوزی شما تعریف می کردند  به شما پناه  آوردم تا شاید رفع مشکل شود.
آری مادر بیماری که به همراه پسر بچه
10 ساله اش حضور پیدا کرده بود هر جمله ای که به زبان می آورد با اشک چشمانش حرف می زد وقتی از ایشان سوال شد چرا گریه می کند گفت
چند ماهی است گرسنه هستیم هیچی نداریم بخوریم بچه ام دیگر طاقت گرسنگی ندارد باز هم دکتر سوال کرد چه تقاضایی دارید زن بیمار گفت آمدم تا در بهزیستی تنها فرزند و جگر گوشه خودرا بفروشم چون من که قادر به تأمین زندگیش نیستم چند ماهی است که رنگ برنج گوشت و مرغ را
ندیده ایم لااقل  کسی که  پسرم را خریداری می کند به او غذا می دهد و او را از گرسنگی نجات میدهد اما تقاضا دارم به شخصی مومن و انسان دوست واگذار کنید واقعا صحنه دردناکی بود  که اصلا قابل تحمل نبود دکتر هم با چشمان اشک بار گفت مادر نگران نباش هر چند که بودجه ما کفاف نمی کند ولی قول می دهم حتی اگر شده دست گدایی هم به سوی خیرین و نیکو کاران دراز می کنم تا اینکه پسرت از شما جدا نشود و در آغوش گرم خانواده در سایه مادری مهربان به زندگی غرور آفرین خود ادامه
دهد.  
وقتی مراجعه کنندگان و  من خبرنگار و همکاران بهزیستی با برخورد پدرانه دکتر نحوی نژاد با مادر بیمار روبرو شدیم اشک شوق از چشمان ما جاری شد البته دکتر هم از اینکه توانست قدمی برای جلوگیری از جدایی پسر بچه  از مادر بردارد  بسیار خوشنود بود و فوری دستور رسیدگی و همچنان علی الحساب مبلغی به مادر نا امید برای رفع گوشه ای از مشکلات به او داد و و مادر به اتفاق پسرش با خوشحالی اتاق مدیر کل بهزیستی گیلان ترک کرد.
و من خبرنگار هم وقتی  آن صحنه را  در نظرم به نمایش گذاشتم با خود گفتم یارالعجب مارا
چی شده است مملکتی که سرشار از ثروت است معدن طلا داریم نفت و گاز داریم ودر دنیا مطرح هستیم، پس مردمی فقیری نیستیم خداوند سبحان نعمات زیادی بما داده است پس چرا باید شاهد
 کلیه فروشی و چشم و قرینه فروشی و متاسفانه فرزند فروشی باشیم .
 به هرحال برای جلوگیری از این گونه
صحنه های دردناک انتظار می رود تا مقامات مسئول مملکتی  هر چه سریع تر دست بکار شوند تا
ریشه های پیدایش ، رواج و رشد دروغ گویی و دزدی را ریشه کن کنند تا رضایت مندی و همدلی در سراسر ایران عزیز ما برقرار شود .
انشاالله