خطر تبدیل قاچاق، به فرهنگ معاش!

جوامع مختلف، بسته به سطح رفاه، فرهنگ، تکنولوژی، دموکراسی، اقتصاد و... دغدغه های متفاوتی دارند. در برخی کشورهای دنیا راهپیمایی درحمایت از حیوانات خانگی به راه می افتد، در جامعه دیگری حضور مردم در اعتراض به سیستم دموکراسی را شاهد هستیم، در برخی دیگر کشورها شاهد جنگ هستیم و افراد جامعه دغدغه امنیت دارند و نمونه های دیگر. درجوامعی که با معضلات معیشتی دست و پنجه نرم می کنند، شاهد فشار فراوان بر اقشار جامعه خواهیم بود. شاید معیشت را در چارچوب مشکلات اقتصادی تقسیم بندی کنند، اما واقعیت این است که دغدغه معیشت چیزی فراتر از معنا و مفهوم اقتصاد است. دغدغه معیشت را می توان نقطه ورود جامعه به باتلاق معضلات اجتماعی همچون، دزدی، کلاهبرداری، اعتیاد و فروش مواد مخدر، طلاق، فحشا، و لیست بلند بالایی از دیگر مسائل دانست.

خطر تبدیل قاچاق، به فرهنگ معاش!

 



جوامع مختلف، بسته به سطح رفاه، فرهنگ، تکنولوژی، دموکراسی، اقتصاد و... دغدغه های متفاوتی دارند. در برخی کشورهای دنیا راهپیمایی درحمایت از حیوانات خانگی به راه می افتد، در جامعه دیگری حضور مردم در اعتراض به سیستم دموکراسی را شاهد هستیم، در برخی دیگر کشورها شاهد جنگ هستیم و افراد جامعه دغدغه امنیت دارند و نمونه های دیگر. درجوامعی که با معضلات معیشتی دست و پنجه نرم می کنند، شاهد فشار فراوان بر اقشار جامعه خواهیم بود. شاید معیشت را در چارچوب مشکلات اقتصادی تقسیم بندی کنند، اما واقعیت این است که دغدغه معیشت چیزی فراتر از معنا و مفهوم اقتصاد است. دغدغه معیشت را می توان نقطه ورود جامعه به باتلاق معضلات اجتماعی همچون، دزدی، کلاهبرداری، اعتیاد و فروش مواد مخدر، طلاق، فحشا، و لیست بلند بالایی از دیگر مسائل دانست.
اما یکی از آثار مخرب این دغدغه معیشتی، که عملاً موجب فساد موریانه گونه در پایه اقتصاد خواهد شد، روی آوردن اقشار مختلف مردم به پدیده قاچاق و تبدیل آن به عنوان یک الگو و فرهنگ برای امرارمعاش می باشد. وقتی عامه مردم برای تأمین مایحتاج روزمره خود دچار مشکل باشند و حقوق و دستمزدها با واقعیت های تورم اقتصادی همخوانی نداشته باشد، دیگر کاری جز کسب درآمد از طرق ناصواب همچون قاچاق باقی نمی ماند.
بحث قاچاق های سنگین و مافیایی با این مقوله جداست، در اینجا ما شاهدیم که خانواده ها برای امورات زندگی خود به واردات و صادرات قاچاق خرد، اعم از قاچاق دام، سوخت، لباس و... روی می آورند تا با درآمد حاصل از آن مخارج زندگی عادی خود را جبران کنند.
امروز می بینیم خانواده های بسیاری به شهرهای مرزی یا کشورهای همسایه مسافرت می کنند و به همراه خود اجناس مختلفی را برای فروش در بازار داخلی به تهران و دیگر شهرها وارد می کنند. از طرف دیگر به سبب پایین بودن قیمت برخی کالاهای مصرفی در کشور و به سبب اختلاف قیمت با کشورهای همسایه شاهد قاچاق معکوس هم هستیم.
به عنوان مثال برخی کانال ها و صفحات مجازی برای مسافرانی که عازم ترکیه هستند مبلغی درحدود سه تا پنج میلیون تومان در نظر می گیرند تا یک چمدان بار برای آنها به استانبول یا دیگر شهرها ببرند. محتوای این بار از سیگار گرفته تا برنج ایرانی و زعفران و... متفاوت است. همچنین از آن طرف هم در ازای مبالغی چمدان هایی حاوی لباس و دیگر منسوجات را به آنها
می دهند تا به ایران بیاورند. در ظاهر امر تخلفی رخ نداده، اما واقعیت این است که "قاچاق چمدانی" در کشور برای برخی اقشار جامعه به فرهنگی برای تامین معاش و کسب و کاری درآمدزا تبدیل شده است و این مسئله به سبب گستردگی روز افزون خود به ضربه سنگینی برای اقتصاد کشور تبدیل خواهد شد.
متاسفانه راهکار ما در برخورد با مسائل این چنینی صرفاً مسدود و محدود سازی راه های قاچاق است. اما علت اصلی بروز این پدیده که همانا درد معیشت و عدم کفاف درآمدها با هزینه هاست، برجای خود باقی است . قطع به یقین تازمانی که مسئولان فکری برای امورات جاری زندگی مردم نکنند، چنین
راه هایی برای امرارمعاش باقی خواهد بود و اگر امروز جلوی قاچاق های چمدانی را بگیرند، به نحو دیگری این پدیده راه خود را پیدا خواهد کرد.