فرهنگ سازی مالیاتی، "شاید،شاید،شاید" جواب بدهد

عملکرد و سیاست ها و برنامه ریزی های اجرائی و به طور کلی حکومتی طی دهه های اخیر به سبب عدم مشارکت دادن مردم در امور و سپردن آن به دست نهادهای مختلف رسمی کشور، و یا واگذاری آن به شرکت ها و اشخاص درون سیستم حکومت، و بروز فسادهای کلان و سواستفاده های مختلف از بیت المال، باعث شده تا جامعه نوعی مقاومت و بی اعتمادی در مقابل سیاست ها و تصمیمات کلان به ویژه در بخش اقتصاد داشته باشند.

فرهنگ سازی مالیاتی، "شاید،شاید،شاید" جواب بدهد

عملکرد و سیاست ها و برنامه ریزی های اجرائی و به طور کلی حکومتی طی دهه های اخیر به سبب عدم مشارکت دادن مردم در امور و سپردن آن به دست نهادهای مختلف رسمی کشور، و یا واگذاری آن به شرکت ها و اشخاص درون سیستم حکومت، و بروز فسادهای کلان و سواستفاده های مختلف از بیت المال، باعث شده تا جامعه نوعی مقاومت و بی اعتمادی در مقابل سیاست ها و تصمیمات کلان به ویژه در بخش اقتصاد داشته باشند.
یکی از نمونه های نادر در امر بی میلی برای مشارکت عمومی بحث "مالیات" است. اساساً جامعه امروز ما هیچ میل و رغبتی برای پرداخت مالیات ندارد و آن را به نوعی "پول زور" می داند. بروز این نگرش را از دو بعد می توان مورد بررسی قرار داد. در نگاه اول باید اذعان داشت متاسفانه ما در اکثر امور دچار عارضه ای هستیم که هیچگاه نقش "فرهنگ سازی" در میان لایه های جامعه را لحاظ نمی کنیم. به بیانی ساده تر ما در انجام امور ابتدا برنامه ها را با اهدافی که تعیین کرده ایم به اجرا درمی آوریم، و تازه پس از اجرا به دنبال رفع نواقص و عیوب آن بر می آییم!
درمورد خاص مالیات نیز ما صرفاً با هدفی که در سیاست های کلان اقتصادی داشته ایم هرساله مبالغی را از مردم گرفته ایم، اما هیچ توضیحی در مورد هزینه کرد و فواید این مبالغ دریافتی در بهبود اداره کشور ارائه نداده ایم. چرا که به لحاظ فرهنگی اهمیت موضوع مالیات آنگونه که باید در بین مؤدیان مالیاتی جا نیفتاده و متاسفانه بسیاری از افراد نمی‌دانند که چرا مالیات می‌دهند و این مالیات صرف چه کاری می‌شود همین مسئله موجب شده تا برخی از مشاغل دست به فرارهای مالیاتی بزنند چراکه مالیات را پول زور می‌دانند که باید به دولت بپردازند.
 شاید اگر فرهنگ‌سازی درستی در حوزه مالیات اتفاق می‌افتاد امروز کشور در حوزه سلامت و درمان، آموزش و پرورش، رفاه عمومی، حمل و نقل وغیره با مشکلات عظیمی رو به رو نبود. برای مثال اگر این
فرهنگ سازی درمیان عامه مردم رواج می یافت امروز شاهد قطع و جمع آوری
 دستگاه های کارتخوان از مطب پزشکان نبودیم و به پشتوانه شناخت عمومی از موضوع مالیات، برخی پزشکان به این درک می رسیدند که اولاً با هزینه و یارانه ها و استفاده از امکانات عمومی امروز به این جایگاه
 رسیده اند و باید مالیات درآمدی که کسب می کنند را بدهند و دوم اینکه بدانند که مالیاتشان به عنوان مثال صرف زیرساخت‌های حوزه سلامت می‌شود. اگر چنین رویه را شکل می دادیم امروز تنها در استان گلستان با کمبود دو هزار تختخواب بیمارستانی روبه رو نبودیم و خدمات به طور شایسته ‌تری به مردم ارائه می شد!.
اما در روی دیگر سکه مالیات باید به عملکرد نامناسب دولت ها در امر اخذ مالیات اشاره کرد که شاید بتوان گفت عامل اصلی تقویت و شدت نگاه منفی از سوی جامعه به مسئله مالیات می باشد. متاسفانه در ادوار مختلف و به ویژه پس از دوران اعمال تحریم های مختلف اقتصادی برکشورمان،
دولت های مختلف اغلب بدون نگرش علمی و واقع بینانه به امر وضعیت اقتصادی، مدام و به طرق مختلف مردم را زیر فشارهای مالیاتی
 برده اند.
درحالی که درآمد اقشار مختلف طی سال های اخیر کاهش یافته اما مالیات پرداختی آنها هرساله افزایش داشته و در برخی موارد موجب تعطیلی کسب و کارهای مختلف گردیده است. لذا وقتی جامعه با چنین رویکردی مواجه می شود، طبیعی است که مالیات را "پول زور" قلمداد کنند و هیچ توجهی به نقش اساسی آن در ساخت و بهبود وضعیت کشور نداشته باشد(چون بهبودی نمی بینند!).
با تمام این اوصاف به نظر می رسد باید با فرهنگ سازی و آگاهی بخشی عمومی به مردم از یکسو و اصلاح رویه و قوانین مالیاتی توسط دولت و مجلس از سوی دیگر، یک همگرایی و همراهی و مشارکت عمومی را در امر مالیات فراهم ساخت و از این طریق تاحدی جلوی فرارهای مالیاتی را بگیریم. تا مردم بدانند که مالیاتی پرداختی آنها صرف چه می شود و تاثیرآن در بهبود وضعیت کشور و زندگی خود را مشاهده کنند. اگر چنین نگاهی را دستور کار قرار ندهیم، باید بپذیریم که مالیات به زعم مردم
"پول زور" خواهد ماند.