"کارنامه فرهنگی" خود را نمایان می سازد

معضلات و مشکلات اجتماعی را از هرطرف که مورد بررسی قرار می دهیم نهایتاً به مسئله فرهنگ می رسیم. فرهنگی که از یکسو سر در اخلاقیات جامعه دارد و از سوی دیگر ریشه در احکام شرعی و مذهبی. متأسفانه ما در بعد اخلاقیات، پشتوانه و سنگر مناسبی برای جامعه ایجاد نکرده ایم که توقع داشته باشیم در برابر ناهنجاری ها و بعضاً هجمه ها واکنش مناسبی داشته باشند و این بی توجهی کار را به جایی رسانده است که "واکنش صحیح" از سوی جامعه و بدنه رسمی و اجرایی کشور دو تعریف متفاوت پیدا کرده است!.

"کارنامه فرهنگی" خود را نمایان می سازد

 

 

معضلات و مشکلات اجتماعی را از هرطرف که مورد بررسی قرار می دهیم نهایتاً به مسئله فرهنگ  می رسیم. فرهنگی که از یکسو سر در اخلاقیات جامعه دارد و از سوی دیگر ریشه در احکام شرعی و مذهبی. متأسفانه ما در بعد اخلاقیات، پشتوانه و سنگر مناسبی برای جامعه ایجاد نکرده ایم که توقع داشته باشیم در برابر ناهنجاری ها و بعضاً هجمه ها واکنش مناسبی داشته باشند و این بی توجهی کار را به جایی رسانده است که "واکنش صحیح" از سوی جامعه و بدنه رسمی و اجرایی کشور دو تعریف متفاوت پیدا کرده است!.
به عبارتی ساده تر ما در جامعه خود یک "فرهنگ رسمی" و یک "فرهنگ حقیقی" را مشاهده می کنیم که در پاره ای موارد این دو رویکرد به طور اساسی باهم در تقارن و توازن نیستند و حتی با یکدیگر تضاد هم دارند.
باید اذعان داشته باشیم که طی دهه های اخیر به طور فزاینده نهادها و مراکز پژوهشی و فرهنگ سازی به طور فزاینده ای تأسیس و بودجه دار شدند. از قضا تقریباً تمامی آنها برای خود شناسنامه ای مذهبی و اسلامی ساختند،اما در قالب آن صرفاً نان خود را پختند و توجهی به نیازهای جامعه نداشته اند.
امروز واکنش هایی که از سوی نوجوانان و برخی دانش آموزان ما در قالب ناهنجاری های بعضاً ساختارشکن بروز پیدا کرده به سبب همین
بی توجهی ها برای  ایجاد خوراک مناسب فکری و عملی برای این بچه ها می باشد. متأسفانه انبوهی از نهادهای فرهنگی و دستگاه های متولی در این حوزه نتوانسته اند ارتباط مناسبی با این دانش آموزان و حتی دیگر اقشار جامعه ایجاد کنند و روی آنها اثرگذاری مناسب و سازنده داشته باشند.
به خوبی می توان مصادیق ناهنجاری های فرهنگی را در هنگام تعطیلی مدارس مشاهده کرد. استفاده از الفاظ رکیک در گفتارهای دوستانه و حتی حرکت های هیجانی و دسته جمعی آنها، هر بیننده و شنونده ای را به فکر فرو می برد که آنها درون مدرسه چه می آموزند که خارج از مدرسه این چنین رفتار و برخورد می کنند.
پرواضح است که درون مدرسه و در قالب آن "فرهنگ رسمی"
دانش آموز از والدین و جامعه خود آموخته است که نباید برخی هنجارها را زیرپا بگذارد. اما زمانی که نوبت به عیان سازی "فرهنگ حقیقی" می رسد شاهد انواع بی اخلاقی هایی خواهیم بود که ناشی از عدم آموزش و خوراک دهی حقیقی برای درک صحیح اخلاق و رفتار انسانی می باشد.
"فرهنگ حقیقی" ما درتضاد با "فرهنگ رسمی" مصداق عینی ریاکاری است. افراد در جایگاه رسمی خود خواسته یا ناخواسته و یا برای حفظ جایگاه و منافع خود از فرهنگ رسمی موجود و حاکم پیروی می کنند اما به محض خروج از موقعیت رسمی خود فرهنگ حقیقی را جایگزین آن می کند. این ناکارآمدی سیستمی باعث فوران و انفجار اخلاقی درجامعه گردیده و به گونه ای خود را نمایان ساخته است که حکومت نه انتظار آن را دارد و نه تحمل پذیرش آن را!
درحالی که این فوران و انفجار ناشی از عملکرد فرهنگی و برنامه های به اصطلاح اخلاق ساز ما طی دهه های گذشته است. امروز وقت آن است از نهادهایی که تحت هرعنوانی خود را متولی فرهنگ و فرهنگ سازی اخلاقی جامعه می دانند پاسخگوی عملکرد خود در قبال میلیاردها تومان بودجه و اعتبار باشند.