"مردم"، واژه ای گنگ برای مردم

انسان ها از هرقشر و قومیت و ملیتی تحت عنوان "مردم"، در کشورها و حکومت های مختلف تشکیل دهنده جوامع و زیرساخت های مختلف در عرصه های گوناگون زندگی بشری هستند. به عبارتی این "مردم" هستند که به حکومت ها و دولت ها شأنیت و رسمیت می بخشند و از بخشی از حقوق خود به آنها وام می دهند تا امورات مختلفشان را مدیریت کنند.

"مردم"، واژه ای گنگ برای مردم

 

 

انسان ها از هرقشر و قومیت و ملیتی تحت عنوان "مردم"، در کشورها و حکومت های مختلف تشکیل دهنده جوامع و زیرساخت های مختلف در عرصه های گوناگون زندگی بشری هستند. به عبارتی این "مردم" هستند که به حکومت ها و دولت ها شأنیت و رسمیت می بخشند و از بخشی از حقوق خود به آنها وام می دهند تا امورات مختلفشان را مدیریت کنند.
حقیقتی غیر قابل کتمان است که واژه "مردم" همواره مورد سواستفاده و درجهت تأمین اهداف و منافع افراد و گروه ها در حوزه های مختلف سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی واقع شده شده است. این عارضه در کشور ما نیز آسیب های فراوانی را بر ارزش ها و باورهایی وارد ساخته که مردم ما برای آن از جان و مالشان مایه گذاشتند و به پای آن سخت ترین شرایط و فشارها را تحمل کردند تا آسیبی به کشور وارد نشود.
اما هرچه پیش می رویم نشانه ها و استفاده گری های علنی از نام "مردم" برای تحقق خواسته ها و اهداف فردی و گروهی بیشتر هویدا
می شود و این ظلم واقعی به مردم تلقی می شود. تمام این مسائل به این سبب است که ما تعریف مشخص و اشاره صحیحی به ماهیت و اصالت مردم کشورمان نداریم.
دشمنان حکومت آنها را "مردم معترض" و حامیان حکومت آنها را "اغتشاشگر" می نامند، رسانه های خارجی از "خیزش عمومی" می گویند و رسانه های داخلی از "مردم با بصیرت" حرف می زنند، سلبریتی ها خود را نماینده آنها می پندارند و خواص آنها را مردم بی انگیزه قلمداد می کنند، برخی مسئولان آنها را "مردم صبور" و برخی "مردم کم طاقت" معرفی
می کنند و نهایتاً آنچه واقعیت و حقیقت "مردم" و خواسته های آنهاست روی زمین می ماند و کسی به آنها توجه ندارد.
درمیان این همه عنوان از "مردم"، واقعاً مردم حقیقی که هرکدام از ما بخشی از آن هستیم، کجای این تقسیم بندی ها جای داریم؟! باید بپذیریم که اجحاف واقعی به همین مردم واقعی روا رفته است که در بعضاً درهیچ یک از تقسیم بندی های رسمی قرار ندارند و خواسته و مطالباتشان در سبد هیچ یک از به کارگیران واژه "مردم" نیست. چرا که واژه "مردم" تنها تبدیل به یک پوشش و یک تسهیل کننده برای رسیدن امیال و اهداف افراد و جریان های مختلف تبدیل شده است.
مردم واقعی همان هایی بوده و هستند که از بدو انقلاب 57 خون و جان خود را نثار کردند و بعد از آن با تمامی کمبودها ساختند تا کشور ساخته شود. مردم حقیقی آنهایی هستند که در تمامی فواصل و در سختی های بی حد و حصر پا پس نکشیدند و به خاطر کشورشان حتی از حداقل های حقوق خود چشم پوشی کردند تا این کشتی به ساحل امنیت و آرامش برسد. مردم واقعی آنهایی هستند که از فشار تحریم و ناکارآمدی کمرشان خم شده و نان درخون می زنند تا شرمنده خانواده نشوند.
مشکل این مردم از ابتدا تا کنون این بوده است که به سمت تشکیل احزاب مردمی نرفته اند یا مسیر و آموزش آن برایشان میسر نبوده است. اگر مردم ما نیز همچون بسیاری از کشورهای توسعه یافته به لحاظ اجتماعی برای خود یک شناسنامه حزبی داشتند، حقوق و سلایق و مطالبات و
دسته بندی های سیاسی و اجتماعی آنها مشخص می شد و دیگر کسی نمی توانست واژه مردم را به صورت کلی برای تمام آحاد جامعه به کارگیرد و سلایقش را به عنوان خواسته ها و مطالبات عموم مردم بیان دارد.
حال باید دید که این مردم در کدام بخش از نظرات و اظهارات مدعیان حامی حقوق"مردم" قرار می گیرند.