تدریس علم مدیریت توسط ژاپنی ها در مستطیل سبز

جام جهانی فوتبال همچون هر رویدادی جهانی، همراه خود تجربه ها و عبرت هایی آموزنده برای جامعه جهانی دارد. این تجارب شاید رنگ و لعاب ورزشی داشته باشد، اما سرشار از نکات اخلاقی و فرهنگی و مدیریتی است.

تدریس علم مدیریت توسط ژاپنی ها در مستطیل سبز

 

جام جهانی فوتبال همچون هر رویدادی جهانی، همراه خود تجربه ها و عبرت هایی آموزنده برای جامعه جهانی دارد. این تجارب شاید رنگ و لعاب ورزشی داشته باشد، اما سرشار از نکات اخلاقی و فرهنگی و مدیریتی است.
رفتارهای عاطفی و دلجویانه از سوی بازیکنان تیم ها در اوج تقابل و رقابت برای بسیاری از بینندگان و جوامع دنبال کننده حاوی ارزش های انسانی است که نشان می دهد بسیاری از اختلافات اعم از تاریخی و سیاسی و نژادی با رفاقت و دوستی قابل انعطاف است و امروز دنیا(ملت ها) به دنبال رسیدن به مفاهیم واحد از حقوق بشر می باشد.
در این فرهنگ سازی ها ژاپنی ها همواره الگو و یا حداقل پیشگام
 بوده اند. آنجا که تماشاگرانشان بعد از هر بازی فارغ از شکست یا پیروزی تیمشان بلافاصله اقدام به جمع آوری زباله ها از ورزشگاه و جایگاه تماشاگران می کردند. یا در هنگامی که تیمشان حتی بد بازی می کرد و یا قادر به کسب نتیجه نبود در پایان بازی به آنها دلداری می دادند و با چشمان اشکبار تشویقشان می کردند. یا وقتی که بازیکنان نمی توانستند در میدان بازی قابل قبولی ارائه کنند در مقابل تماشاگران سرتعظیم فرود می آوردند و می ایستادند تا تماشاچیان احساسات خود را تخلیه کنند.
اما درجام اخیر ژاپنی ها در مستطیل سبز درس مدیریت را برای تمام تیم ها و کارشناسان ورزشی و البته مدیران و برنامه ریزان تدریس کردند. ژاپن در این جام توانست دو غول فوتبال جهان آلمان و اسپانیا را با چندین ستاره قهرمانی روی پیراهنشان و یازده ستاره در میدان شکست دهند و به دنیا ثابت کنند که موفقیت اتفاقی نیست و نمی توان با احساسات و بارکردن مفاهیم شعاری و احساسی اهداف خود را پیش برد.
ژاپن نشان داد که علم مدیریت در تمامی حوزه ها از ساخت
ربات های انسان نما تا فوتبال و سرگرمی لازمه پیشرفت ودستاوردهای جهانی خواهد شد. پس از شکست اسپانیا و صعود ژاپن به عنوان سرگروه و حذف
آلمان مدعی، کاپیتان این تیم در مصاحبه آخر بازی گفت که ما چهارسال برای این صعود تلاش کردیم!. یعنی از چهار سال پیش که جام جهانی برای آنها تمام شد رفتند و با برنامه ریزی و تلاش برای امروز کار کردند تا به هدف اصلی یعنی صعود از گروه خود دست یابند.
آن وقت ما سه ماه مانده به مسابقات تازه به دنبال پیدا کردن مربی برای تیم ملی خود بودیم و نهایت مدیریت سیستمی ما در فوتبال این بود که به دنبال کسی برویم که بتواند ما را در مقابل هم گروهی ها از شکست نجات دهد!. این مدل ساختاری تنها در فوتبال گریبان ما را نگرفته است، بلکه در اکثر حوزه های مدیریتی دچار این عوارض هستیم و قادر به برنامه ریزی هدفمند و اجرای آن در یک چارچوب مشخص نیستیم.
ژاپنی ها نشان دادند که برای مواجهه با قدرتمندترین قدرت های جهان درعرصه فوتبال باید مدیریت میدانی داشت، باید در مقابلشان منطقی بود و گام به گام با آنها پیش رفت، باید بدور از خودکوچک بینی و خود بزرگ بینی تنها به هدف متمرکز شد و حتی اگر عقب افتادند با روحیه تیمی و سیستمی به کار ادامه دهند و به گونه ای منطقی و فارغ از هرگونه احساسات برای هدف خود مبارزه کنند.  البته این درس ژاپنی ها برای آن دسته از کشورها عبرت آموز است که بنایی برای تغییر و اصلاح داشته باشند.