پایان اختلافات اعراب و اسرائیل؛ آغازی پرابهام برای ایران

طرح "صلح ابراهیم" با هماهنگی و میانجیگری ابتدایی در دولت ترامپ توانست آرام،آرام ضخامت یخ روابط میان اعراب و اسرائیل را آب کند و بدون ایجاد شوک و هیجان احساسی در بین اقشار مذهبی، گفتگو و رفت و آمدهای سیاسی میان مقامات طرفین را فراهم سازد.

پایان اختلافات اعراب و اسرائیل؛ آغازی پرابهام برای ایران

 

 

 

طرح "صلح ابراهیم" با هماهنگی و میانجیگری ابتدایی در دولت ترامپ توانست آرام،آرام ضخامت یخ روابط میان اعراب و اسرائیل را آب کند و بدون ایجاد شوک و هیجان احساسی در بین اقشار مذهبی، گفتگو و رفت و آمدهای سیاسی میان مقامات طرفین را فراهم سازد.
این پروژه با امارات و بحرین کلید خورد و به بازگشایی سفارت اسرائیل در این کشورها انجامید و در گام بعدی خود حل اختلافات و بهبود ارتباطات با عربستان سعودی را در دستورکار خود قرار داده است. به گونه ای بنیامین نتانیاهو نخست وزیر جدید اسرائیل یکی از وعده های انتخاباتی و سیاسی خود را تحقق این موضوع بیان داشته است و عواقب سنگینی را برای خود و حزبش رقم زده است.
برکسی پوشیده نیست که همواره ارتباطات و تعاملات مخفیانه میان سران سعودی و اسرائیل به واسطه ارتباط طرفین با آمریکا برقرار بوده است اما به لحاظ جایگاه این کشور در جهان عرب و مسئله فلسطین همواره نوعی محافظه کاری سیاسی در رفتار حاکمان سعودی را شاهد بوده ایم.
اما اکنون به مرحله ای رسیده ایم که سخن از رفع اختلافات و ایجاد رابطه میان طرفین به میان آمده است. اینکه این رفع منازعات به نفع فلسطین و فلسطینیان هست یا نه در هاله ای از ابهام است، اما آنچه قطعیت دارد تنگ شده حلقه محاصره سیاسی و امنیتی و حتی نظامی در منطقه علیه ایران و ایجاد اجماعی جهانی و منسجم علیه کشورمان خواهد بود.
اگر تاکنون به واسطه حوادث تاریخی اسرائیل به عنوان رژیم متخاصم و متجاوز شناخته می شد، امروز این تخاصم به تفاهم رسیده است و نوک پیکان دشمنی اعراب با این رژیم به سمت ایران چرخیده است و آنها دشمنی مشترک برای خود تعریف کرده اند.
هرچند که دشمنی و تقابل میان ایران اسرائیل به حساس ترین شرایط خود رسیده است، اما قطعاً درگیری مستقیم هرچند که به شکست یکی از طرفین منجر شود، ظفر و توسعه برای دیگری به همراه نخواهد آورد.لذا برنامه تل آویو طی یک دهه اخیر از یکسو افزایش هزینه ها و فشارهای بر ایران بوده و از سوی دیگر کاهش تنش ها با دشمنان تاریخی و تبدیل آنها به متحدین و همراهی منطقه ای علیه کشورمان می باشد.
دیگر وقتی برای انتظارسیاسی و چشم بستن به سیرتحولات میدانی نیست. باید به این درک برسیم که دشمن درحال استفاده از سلاح دیپلماسی است و اگر ما متناسب با آن عمل نکنیم،قطعاً دچار خسارت و تبعات سنگینی در آینده ای نچندان دور خواهیم شد.
متأسفانه با عدم بهره گیری از دیپلماسی فعال از سوی کشورمان طی یک دهه اخیر، اختلافات با عربستان به زخمی کهنه تبدیل شده است و بهبود آن به راحتی میسر نیست. اما باید متوجه این موضوع بود که اگر آخرین فرصت ها را از دست بدهیم و تنها نظاره گر یک دست شدن منطقه علیه کشورمان باشیم، قطعاً هزینه هایی که بابت مقابله با این اجماع منطقه ای برکشورمان تحمیل خواهد شد بسیار آسیب رسان خواهد بود. باید متوجه باشیم که اگر امروز اسرائیل به سبب تنها بودن در مسیر تقابل نظامی با ایران برای خود حد و مرز قائل است، زمانی که اجماعی را با خود همراه داشته باشد دیگر نگران عواقب آن نخواهد بود چرا که تبعات و
هزینه های این تقابل را میان کل منطقه تقسیم خواهد کرد و ایران را به صورت چند جانبه تحت فشار قرار می دهد.