" تهران" پایتختی بی دفاع

"تهران یا طهران" همواره در تاریخ و سرشت ملت و کشور به عنوان مرکز تحولات بوده و نمی توان رویدادی در ادوار تاریخ ایران یافت که مستقیم یا غیر مستقیم خط و ربطی به این شهر نداشته باشد. تهران، برای ایران تنها پایتخت نیست، بلکه سرمنشأ بسیاری از سیاست گذاری هاست که اثرگذاری آن موجب تغییرات و اصلاحات در سراسرکشور می گردد؛ هرچند که برخی معتقدند این رویه به عنوان پاشنه آشیل کشور تلقی می شود که البته منطقی به نظر می رسد.

" تهران" پایتختی بی دفاع

 "تهران یا طهران" همواره در تاریخ و سرشت ملت و کشور به عنوان مرکز تحولات بوده و نمی توان رویدادی در ادوار تاریخ ایران یافت که مستقیم یا غیر مستقیم خط و ربطی به این شهر نداشته باشد. تهران، برای ایران تنها پایتخت نیست، بلکه سرمنشأ بسیاری از سیاست گذاری هاست که اثرگذاری آن موجب تغییرات و اصلاحات در سراسرکشور می گردد؛ هرچند که برخی معتقدند این رویه به عنوان پاشنه آشیل کشور تلقی می شود که البته منطقی به نظر می رسد.
 این مقدمه را از این باب بیان داشتیم که اهمیت و جایگاه پایتخت را مورد اشاره قرار دهیم و به این موضوع بپردازیم که این شهر، با این درجه از اهمیت و اثرگذاری، تا چه حد در برابر بسیاری از مشکلات و معضلات شهری ، بلایای طبیعی، ساختار اجتماعی و اقتصادی، بی دفاع و
آسیب پذیر است.
 درمورد معضلات شهری، دهه هاست که برنامه های توسعه زیرساختی پایتخت جزو اسناد معطل مانده درحال خاک خوردن است و مدیران مختلف در ادوار گوناگون همواره آن را نادیده گرفته اند و سعی کرده اند تنها به مدیریت امورات جاری و مدیریت مالی شهرتهران بپردازند. پایتخت کشور از هر وجه که به آن بنگرید دچار ضعف است به طوری که نه طاقت ترافیک را دارد، نه کشش حمل و نقل عمومی، نه قدرت بروز رسانی زیرساخت ها اعم از تامین آب و برق و گاز، نه استانداردی برای شهرسازی مدرن و نه حتی هوایی برای تنفس کردن!. تهران به سان انسانی غول پیکر است که فقط قد کشیده، اما اعضای داخلی و ظاهری بدنش بدون تناسب باهم یکی کوچک و دیگری بزرگ شده است!
 از باب مواجهه با بلایای طبیعی و حتی رخدادهای آب و هوایی نیز تهران شهری بی دفاع است. ترس و اضطرابی که شهروندان تهرانی از بابت زلزله به تعویق افتاده پایتخت دارند،خود راوی این حکایت است. وقتی در یک بارش برف و باران پایتخت  به خاطر نداشتن امکانات به روز قفل
می شود، چطور می توان انتظار داشت که مواقع بحرانی بتوان اوضاع را مدیریت کرد.
 به لحاظ ساختار اجتماعی نیز تهران دچار درهم ریختگی شدید شده است. تجمع و تمرکز امکانات در پایتخت و عدم توازن توسعه در دیگر مناطق کشور، موجب سرازیر شدن جمعیت کثیری از اقوام و
 فرهنگ های مختلف با نیازهای متفاوت به تهران گردیده است. این وضعیت
به گونه ای حاد شده است که دیگر مراکز خدماتی در پایتخت نیز جوابگوی نیاز مراجعه کنندگان نیست و این موضوع موجب استهلاک بالا و رشد تصاعدی
هزینه ها در این شهرگردیده است.
 این فشار و تراکم اجتماعی خود موجب بروز فشارهای تورمی در عرصه اقتصادی نیز گردیده است. مسائلی همچون قیمت مسکن، معیشت ،اشتغال وعدم تناسب درآمدها و مخارج اگرچه در سراسر کشور به عنوان مشکلات اصلی مردم تلقی می شود، اما در تهران به عنوان یک بحران برای خانواده تبدیل شده است. فشار تقاضا در عرصه های مختلف باعث بالا رفتن قیمت و هزینه زندگی در ابعاد مختلف برای پایتخت نشینان گردیده است و راه
چاره ای برای تعدیل این مشکلات اندیشیده نمی شود.
 این شهربی دفاع دچار انباشت مشکلات و بحران هایی شده که برخی از آن خود را نمایان ساخته اند و برخی همچون آتش زیرخاکستر هر لحظه امکان شعله ور شدن دارند. دراین میان "تهران" واقعاً بی دفاع است و آینده این شهر در میان انبوه مشکلات در هاله ای ابهامات تلخ فرو
رفته است.