ترمز این قطار گرانی در دست کیست؟!

گفتن مردم و نوشتن ما درمورد گرانی ها گویا بی فایده است، چرا که تأثیری بر این اوضاع وحشتناک وجود ندارد. مسئولان محترم چرا باور نمی کنند که وضعیت گرانی در حال قطع رگ حیات معیشت مردم است و اقتصاد را به مرحله انفجار رسانده است.

ترمز این قطار گرانی در دست کیست؟!

گفتن مردم و نوشتن ما درمورد گرانی ها گویا بی فایده است، چرا که  تأثیری بر این اوضاع وحشتناک وجود ندارد. مسئولان محترم چرا باور نمی کنند که وضعیت گرانی در حال قطع رگ حیات معیشت مردم است و اقتصاد را به مرحله انفجار رسانده است.
این واقعا درد ناک  است که مردم کشور از خرید یک کیلوگوشت محروم شده اند. گوشت حدودکیلویی 500 هزارتومان با کدام معیارها و ملاک های عدالت همخوانی دارد. مردم از ساده ترین اقلام خوراکی محروم شده اند. برنج ایرانی کیلو 150 هزارتومان با حقوق کدام کارمند و کارگر همخوانی دارد. مرغ کیلو 50 هزارتومان چطور می تواند در سفره مردم قرار داشته باشد. تنها راهکار موجود نیز واردات گوشت و مرغ یخی و برنج هندی است. آیا راهکار دیگری برای مدیریت این وضع وجود ندارد؟!
دیگر به نحوی باید از وضعیت موجود گرانی ها در بازار خودرو به مسئولان هشدار داد که شرایط کنونی موجب گسست شدید میان طبقات اجتماعی گردیده است و گویا برنامه های مدیریتی در راستای تشدید همین شکاف طراحی شده است!. مگر می شود پذیرفت که قیمت برخی خودروهای داخلی به بیش از یک میلیارد تومان برسد. انتهای این مسیر کجاست و هدف تولیدکنندگان در این زمینه
 چیست.
قیمت مسکن نیز طی همین یک هفته اخیر در پائین ترین مناطق تهران بین 5 تا 10 میلیون گران شده و در مناطق دیگر قیمت ها به صورت سلیقه ای نرخ گذاری می شود. به دنبال همین مسئله اجاره خانه ها سر به فلک گذاشته و اجاره نشین ها وامانده از توان مالی و شرایط صاحب خانه ها هستند و کسی به داد آنها نمی رسد. چشم امیدشان به
خانه های وعده داده شده از سوی دولت است تا بلکه یک سقف بالای سرشان بیاید اما همان نیز اخیراً با اعلام اقساط 9 میلیون تومانی همچون یخ در دل مردم آب شد. چرا که وقتی برای سال آینده حقوق زیر 8میلیون تومانی در نظر گرفته شده، چطور می توان قسط 9 میلیون تومانی این خانه ها را داد. البته هنوز خبری هم از این خانه نیست!.
جان کلام این است که به هرحال دولت و دیگر قوا مسئول مدیریت شرایط کشور هستند و اساساً به واسطه توان و وعده هایی که داده اند بر مسند مسئولیت نشسته اند تا امورات و نیازهای مردم را تدبیر کنند. بالاخره کسانی که در مسند کار هستند باید پاسخگوی این وضعیت باشند. مردم زیر بار این گرانی ها در حال له شدن هستند، اما واکنشی از سوی مسئولان دیده نمی شود و تنها شاهد
خبرسازی های غیرقابل قبول از وضعیت مناسب اقتصاد و رضایت مردم از وضع موجود هستیم!.
باورکنید که این سطور ذره ای رنگ و لعاب سیاسی ندارد و درپی سیاه نمایی عملکرد جریان حاکم برقدرت را ندارد. درد ما، درد مردم است  چرا که اکثریت جامعه درگیر فقری شدید ناشی از تورم شده اند که چاره ای پیش روی خود نمی بینند و گزینه جایگزینی ندارند تا با آن درد خود را التیام بخشند. نمی شود جامعه اینطور به حال خود رها کرد و نظاره گر اوضاع باشیم تا معجزه ای رخ دهد.