تبدیل عرصه دیپلماسی به بهره گیری از فرصت ها

پروژه ایران هراسی همواره در دستور کار جبهه عبری-عربی علیه کشورمان بوده است و این گزینه بیش از همه زمانی کاربرد داشته است که از داخل ایران تمایل و گرایش به سمت گزینه های سخت علیه اسرائیل و دیگر کشورهای منطقه بدون وقت شناسی و درک شرایط مطرح گردیده است. این رویه در ادوار گذشته با مطرح کردن مسائلی تاریخی در زمان و مکان های نامناسب همچون عسل کام رژیم صهیونیستی را شیرین می کرد و به پشتوانه همین رویکرد توانست دشمنان سنتی خود(اعراب) را به همپیمانان علیه ایران مبدل سازد. از سوی دیگر با اشاعه این پروژه ایران هراسی و مظلوم نمایی با تکیه بر خطر واهی ایران علیه خویش، اجماعی جهانی را علیه کشورمان ایجاد کرد که تبعات آن علیرغم اثرات برجام، همچنان گریبان گیر کشور است.

تبدیل عرصه دیپلماسی به بهره گیری از فرصت ها

پروژه ایران هراسی همواره در دستور کار جبهه عبری-عربی علیه کشورمان بوده است و این گزینه بیش از همه زمانی کاربرد داشته است که از داخل ایران تمایل و گرایش به سمت گزینه های سخت علیه اسرائیل و دیگر کشورهای منطقه بدون وقت شناسی و درک شرایط مطرح گردیده است. این رویه در ادوار گذشته با مطرح کردن مسائلی تاریخی در زمان و مکان های نامناسب همچون عسل کام رژیم صهیونیستی را شیرین می کرد و به پشتوانه همین رویکرد توانست دشمنان سنتی خود(اعراب) را به همپیمانان علیه ایران مبدل سازد. از سوی دیگر با اشاعه این پروژه ایران هراسی و مظلوم نمایی با تکیه بر خطر واهی ایران علیه خویش، اجماعی جهانی را علیه کشورمان ایجاد کرد که تبعات آن علیرغم اثرات برجام، همچنان گریبان گیر کشور است.
اما این ابهام وجود دارد که چرا همین حربه و مدل سیاست خارجی از سوی دستگاه دیپلماسی و دیگر مقامات و نهادهای کشور علیه اسرائیل به کار گرفته نمی شود. امروز نتانیاهو به عنوان یک شخصیت سیاسی افراطی در اسرائیل روی کار است، درحالی که موضع گیری های افراطی آن در عرصه سیاست خارجی از سوی جریان های سیاسی دیگر در تل آویو مورد انتقاد است.
وقتی وی علنی و مستقیم بیان می دارد که "تنها گزینه کنترل ایران حمله نظامی است و آمریکا در صورت عدم جلوگیری از فعالیت های هسته ای ایران، تنها می تواند مشاهده کننده حمله نظامی اسرائیل به ایران باشد"، چرا از چنین رویکردی برای محکومیت و اسرائیل هراسی در سطح جهان استفاده نمی شود.
عرصه دیپلماسی بهره گیری از همین بهانه ها و تبدیل آن به فرصت درجهت رسیدن به منافع ملی و اهداف مدنظر در تقابل با رقبا و دشمنان است. اینکه ما صرفاً در برابر تهدیدات اسرائیل به حمله نظامی علیه کشورمان به تهدیدات متقابل بسنده کنیم کافی نیست. چرا که امروزه هرگونه
تهدید نظامی مستقیم علیه ملت و کشوری دیگری برخلاف تمامی اصول حقوقی و مصوبات سازمان ملل و شورای امنیت می باشد.
باید هزینه های این تهدیدات را برای اسرائیل و همراهانش با کشیدن این مباحث به مجامع بین المللی و شکایات حقوقی در دادگاه های رسمی افزایش دهیم. سفرا و نمایندگان ما در اروپا به جای صرف هزینه های گزاف و بی فایده در قالب اقدامات فرهنگی باید بطور مستمر در مصاحبه با
رسانه ها و گفتگو با تشکل های حقوق بشری توجهات را به این تهدیدات
بی پرده ارجاع دهند و به قول معروف آن را همیشه داغ نگه دارند.
امروز نتانیاهو بهترین گزینه برای سیاست خارجی کشورمان می باشد تا نشان دهد که علیرغم اینکه اسرائیل دارای سلاح هسته ای است و هیچگونه نظارت و بازرسی از فعالیت های اتمی آن امکان پذیر نیست، داعیه حفظ صلح در منطقه و جلوگیری از رسیدن ایران به سلاح هسته ای دارد! درحالی که تهران در سطح عالی ترین مقامات سیاسی بارها اعلام کرده است که استفاده از سلاح هسته ای را برخلاف اصول انسانی می داند و قصدی برای ساخت آن ندارد.
وارد شدن به لفاظی و تهدیدات متقابل با رژیم صهیونیستی به هیچ وجه به نفع ما نخواهد بود. چرا که با وجود امپراطوری رسانه ای و تبلیغاتی که در دست دشمن است، این نزاع به محکومیت ما ختم خواهد شد. اما بهترین راه استفاده از این تهدیدات به عنوان سپری برای وارد کردن افکارعمومی به این میدان می باشد.
این رویه بازی دوسر برد برای ما خواهد بود. از یکسو احتمال اقدامات غیرپیش بینی و افراطی شخصی همچون نتانیاهو را تا حد زیادی خنثی خواهد کرد و از سوی دیگر هزینه های تهدید مستقیم علیه کشورمان برای جبهه دشمنان منطقه ای بالاخواهد برد و در مذاکرات هسته ای و دیگر اهداف سیاسی و دیپلماسی با دست بازتری عمل خواهیم کرد.