مظلومیت آموزش و پرورش در روند اجرایی

در واپسین روزهای سال ۱۴۰۱ اتفاقی عجیب در کشور رخ داد که طی آن حقوق معلمان تا آخرین روزکاری پرداخت نشده بود و نارضایتی ها کار را به پیگیری رئیس جمهوری کشاند و پس از آن با دستورات شخص رئیس دولت روند پرداخت ها آغاز شد.

در واپسین روزهای سال 1401 اتفاقی عجیب در کشور  رخ داد که طی آن حقوق معلمان تا آخرین روزکاری پرداخت نشده بود و نارضایتی ها کار را به پیگیری رئیس جمهوری کشاند و پس از آن با دستورات شخص رئیس دولت روند پرداخت ها آغاز شد. اما بازهم برخی از فرهنگیان کشور تا روزهای بعد در سال جدید نیز حقوق و مزایای خود را دریافت نکردند .
چنین روندی در دستگاه عریض و طویل دولت بسیار تعجب برانگیز بود، چرا که مسئولان مربوطه نیز این موضوع را به گردن سیستم های الکترونیکی پرداخت انداختند.
 اینکه چطور بزرگترین وزارتخانه کشور معلمانش در شب عید باید
بی حقوق و دستمزد باشند چیزی جز مظلومیت آموزش و پرورش در نگاه کلان مدیریت اجرایی کشور را نمی رساند.
این مظلومیت اگر امروز در ندادن حقوق معلمان خود را نمایان ساخت و موجب اعتراض ومانور تبلیغاتی گردید، اما سال هاست و دهه هاست که در سیر اجرایی کشور مشهود است. به طوری که پس از گذشت ده ها سال از برنامه ریزی ها و چشم اندازها آموزشی کشور هنوز هیچ یک از اهداف مشخص شده محقق نشده و در مسیر رشد و توسعه دچار چالش شده ایم .
گفتن از اینکه وضعیت معلمان در کشورمان در مقایسه با معلمان در سایر کشورهای دنیا در چه حدی است، دردی را دوا نمی کند چرا که این عوارض برهمگان مشخص شده و دیگر نکته مبهمی از ناکارآمدی ها باقی نمانده. مشکل اصلی ما در عرصه آموزش و پرورش و برخورد با معلمان و فرهنگیان، در نوع نگرش ما به این عرصه استراتژیک می باشد.
وقتی می بینیم که در کشورهای توسعه یافته بیشترین رقم بودجه به بحث آموزش اختصاص می یابد و درکشور ما کمترین رشد بودجه همه ساله نصیب آموزش و پرورش می گردد نشانگر این نگرش نامناسب به این حوزه می باشد. وقتی نگرش ما نسبت به موضوع آموزش در اولویت قرار گیرد، آن زمان ارزش های مادی و معنوی حول این بخش شکل خواهد گرفت.
درهمین ایام عید در مسافرت های مختلف شاید دیده باشید که در بسیاری از مناطق اماکن به دست خیرین و مسئولان محلی از رونق بسیار خوبی بهره مند شده است، اما در همین مناطق بعضاً محل مشخصی برای مدرسه وجود ندارد و یا با کمترین امکانات درحال فعالیت هستند
به گونه ای که یک مدرسه کوچک مجبور به سرویس دهی به مقاطع مختلف و دختران و پسران می باشد. هرچه به سمت مناطق کم برخوردار
و محروم حرکت می کنیم می بینیم که این مدارس تبدیل به خانه ها مخروبه و یا کانکس می شوند، بماند که در برخی مناطق دانش آموزان و معلمان مجبورند در اتاق های گلی و یا فضای باز به تحصیل بپردازند.
تغییر نگرش به آموزش و پرورش نیازمند یک تحول اساسی در این حوزه می باشد و ضمانت اجرای آن نیازمند عزم جدی مسئولان و برنامه ریزان در این حوزه دارد. تازمانی که معلمان و فرهنگیان کشور در دسته مغفول ماندگان عرصه توسعه قرار داشته باشند، قطعاً نمی توان انتظار داشت که آینده ای ایده آل را مطالبه کنیم و برای خود جایگاه هایی رفیع در سطح منطقه و جهان متصور باشیم!.
هر زمان معلم و مدرسه در اولویت ارزش گذاری مادی و معنوی قرار نداشته باشد، حرف از ایجاد جامعه پیشرفته و آینده تضمین شده شعاری پوشالی خواهد بود که هیچگاه محقق نمی شود. امیدواریم در سال جدید نگرش و سیاست گذاری ها در مورد آموزش و پرورش تغییر یابد و ارزش گذاری های مذکور مورد توجه همگان قرار گیرد.