عدم آشنایی مسئولان با "راه حل میانه"

مسئله اخیر در مورد حجاب از سوی دستگاه ها و نهادهای مختلف را می توان از باب درک غیر صحیح در مورد این موضوع فرهنگی و اجتماعی دانست.

عدم آشنایی مسئولان با "راه حل میانه"

مسئله اخیر در مورد حجاب از سوی دستگاه ها و نهادهای مختلف را می توان از باب درک غیر صحیح در مورد این موضوع فرهنگی و اجتماعی دانست. اساساً اگر این درک عمیق و نگرش منطقی در مورد مقوله بدحجابی وجود داشت، هیچگاه کار به بازداشت و دستگیری و تشکیل پرونده و دادگاهی و جریمه و... نمی کشید.
مگر نه این بود که پیامبراسلام با حسن خلق کفار را به جرگه مسلمین پیوند داد و توانست از جامعه ای سخت و خشن، مدینه النبی را تشکیل دهد که در آن انصار خانه و زندگی خود را با مهاجرین به مساوات تقسیم کردند. آیا چنین تحولی با بگیر و ببند و برخوردهای سلبی رخ داد یا با صبر و تحمل و حسن خلق رسول اکرم(ص) محقق شد.
حال ما نه با کفار طرفیم و نه با جامعه ای خشن، بلکه با دختران و پسران جوانی روبه رو هستیم که بزرگترین دغدغه ما نسبت به آنها ظاهر و فرم لباس پوشیدن آنهاست!. درحالی که هریک از آنها به اندازه یک دنیا حرف و مطالبات از جامعه خود دارند که متأسفانه به سبب عدم چرخش مدیریت نسلی، جوانان امروز بعضاً با مدیرانی مواجهند که جای پدربزرگ آنها محسوب می شوند. آیا در خانواده نوه ها و کوچک ترها سلایقشان با پدربزرگ و مادربزرگ یکی است؟! این اختلاف سلیقه به سبب عدم توجه به آن به قدری گسترده شده که امروز بین والدین و فرزندان نیز همخوانی نگرش ها و باورها وجود ندارد.
اما نکته اصلی مواجهه بدنه رسمی کشور با این اختلاف سلیقه هاست. به لحاظ عقلی و عرف اجتماعی دولت ها باید تأمین کننده نیازهای جامعه باشند، اما وقتی میان خواسته این دو اختلاف وجود داشته باشد باید
راه میانه ای یافت که هم مطالبات عمومی تأمین شود و هم چارچوب ها و اصول قانونی که مدنظر حکومت است. متأسفانه همواره در این مرحله شاهد کسب نمره منفی از سوی بدنه رسمی کشور در پیدا کردن راه میانه بوده ایم.
هرگاه چالشی از جنس فرهنگی درکشور رخ داده است، نهادهای مسئول در انتهای نقطه مقابل جامعه قرار گرفته اند و به جای تفاهم برای رفع مشکل به تقابل برای برخورد با آن روی آورده اند. مسلم است که نسل جوان نیز در برابر این رویکرد خواسته یا ناخواسته مقاومت خواهد کرد
بر ناهنجاری های تحریک کننده مبادرت خواهند کرد.
امروز عملکردهای رسمی کشور از سوی مردم رصد و مورد تحلیل قرار می گیرد. وقتی مردم در مواردی همچون مسمومیت ادامه دار مدارس جز کلی گویی و اظهارات مبهم واکنشی از سوی نهادهای مسئول نمی بینند، اما در مقابل با مسئله ای همچون حجاب شاهد ردیف شدن دستورالعمل های پیاپی از سوی دستگاه های مختلف و به کار گیری از تمامی توان انسانی و تکنولوژی های نظارتی موجود هستند، پر مسلم است که دچار حساسیت های موضوعی خواهند شد.
به عبارتی مسئولان گمان می کنند که حرکت به سمت خواست مردم به معنای عقب نشینی از ارزش ها و اصول حاکمیت می باشد.درحالی که تأمین خواسته های جامعه موجب تقویت بنیه و پایه های مشروعیت و مقبولیت نظام می گردد.
اصل اساسی در مواجهه به معضل بدحجابی، عدم به کارگیری از نظرات و حضورکارشناسان اجتماعی در طرح های مختلف درحال اجراست. متأسفانه هر دستگاه و نهادی بسته به امکانات و قدرتی که دارد با سبک و نظر خود درصدد برخورد با این پدیده است. اما پرواضح است که این رویکردهای این چنینی هزینه های بسیاری برای کشور به همراه خواهد داشت...!