باید "مدیریت هوشمند" در سیاست خارجی را حاکم کرد

دکتر فلاحت پیشه در گفتگو با "آفرینش" :

در جهان امروز بحث منافع ملی کشورها از مرحله تک بعدی به مرحله متقابل رسیده است. به عبارتی موضوع منافع کشورها به گونه ای در دستور کار دولت های قرار گرفته است که اگر سودی برای روابطشان تعریف نشود آن را عبث و بیهوده می شمارند و از آن پرهیز می کنند. چرا که اگر سیاست برد- برد در دستور کار نباشد قطعاً یکی از طرفین باید شکست بخورد و این مطلوب هیچ کشور و ملتی نیست.

باید "مدیریت هوشمند" در سیاست خارجی را حاکم کرد

حمیدرضا عسگری
در جهان امروز بحث منافع ملی کشورها از مرحله تک بعدی به مرحله متقابل رسیده است. به عبارتی موضوع منافع کشورها به گونه ای در دستور کار دولت های قرار گرفته است که اگر سودی برای روابطشان تعریف نشود آن را عبث و بیهوده
می شمارند و از آن پرهیز می کنند. چرا که اگر سیاست برد- برد در دستور کار نباشد قطعاً یکی از طرفین باید شکست بخورد و این مطلوب هیچ کشور و ملتی نیست.
تاکنون بارها سیاست های اتخاذی کشور مورد تحلیل قرار گرفته است و نتایج نشان داده است که هزینه این سیاست ها بیش از فواید آن است و در پاره موارد جز ضرر و زیان چیز دیگر عاید کشور نشده است.
درهمین رابطه با دکتر"حشمت الله فلاحت پیشه" سیاستمدار و تحلیلگر حوزه سیاست خارجی  پیرامون سیاست گذاری و استراتژی سیاست خارجی کشورمان در مقطع کنونی به بحث و گفتگو پرداختیم.
وی  تحولات اخیر کشور در حوزه سیاست خارجی و بهبود مذاکرات با آژانس هسته ای و تنش زدایی از سوی دولت سیزدهم را مورد استقبال قرارداد و آن را گامی مثبت در کارنامه عملی دولت دانست و تاکید داشت تا این حرکت ها تداوم و استمرار داشته باشد.
نماینده ادوارمجلس در رابطه با علل و چگونگی حرکت کشور در مقطع کنونی به سمت این رویه معقولانه گفت: در درجه اول باید به واقع گرا تر شدن دولت آقای رئیسی اشاره کرد. به عبارتی دولت سیزدهم و مشاورانش از آسمان به زمین آمده اند و واقعیات دنیای امروز را بیشتر درک می کنند.
 مدیریت اقتصاد داخلی بدون توجه به سیاست خارجی دشوار است
دولت به این درک رسیده است که مدیریت سیاسی و اقتصادی در داخل بدون توجه به سیاست خارجی و به ویژه اقتصاد بین الملل دشوار است.
دوم اینکه کشور داشت به سمت یک محاصره خودساخته کشیده می شد، یعنی بخشی از محاصره هایی که ایران را از سوی اطرافیان محدود کرده بود ناشی از اقدامات و خواست خودمان صورت می گرفت.
ما بهترین پتانسیل ها را برای گسترش مناسبات منطقه با 15 مرز آبی و خاکی برخورداریم و با رفع تنش های منطقه ای یا کاهش آن می توانیم بسیاری از سیاست های تحریمی را خنثی کنیم. به نظر می رسد در مقطع کنونی این سیاست در دستور کار کشور قرار گرفته است. تبدیل رویکرد تقابلی ایران با همسایگاه به رویکرد تعاملی تاحد زیادی زمینه خود تحریمی کشور را کاهش خواهد داد.
مسئله سوم این است که تنش های گسترده ایران موجب شده بود تا موضوعات کوچک به چالش های بزرگ تبدیل شود. کما اینکه برخی گروه های ایضایی و تروریستی تبدیل به چالش های امنیتی برای کشور شده بودند چرا که حیات این گروه ها در خلا مناسبات ایران با همسایگان تامین می شد به ویژه اختلافات میان ایران و عربستان برای آن بسیار ثمربخش بود.
در زمینه آژانس هسته ای نیز همین اتفاقات صدق می کند. روابط غیرحسنه و غیرفعال ایران با آژانس باعث شده بود تا اسناد ادعایی رژیم صهیونیستی تبدیل به ملاک قضاوت آژانس تبدیل شود و نقش اصلی را در نوع رفتار و کنش های فنی، حقوقی و سیاسی این سازمان با کشورمان را داشته باشد.
چون ایران رابطه موثر و فعالی با آژانس نداشت هرگونه ادعای اسرائیل و تکرارش توسط آمریکا، تبدیل به یک گزارش رسمی آژانس از فعالیت های هسته ای کشورمان می گردید.
اما وقتی مناسبات را با آژانس گسترش دادیم این رویکرد کمک کرد تا گزارش های سیاسی و امنیتی آژانس رنگ و لعاب فنی و واقع گرایانه تر به خود بگیرد.
دکتر "فلاحت پیشه" در پاسخ به این سئوال که آیا دامنه این درک واقعیت و عقلانیت در سیاست خارجی قرار است به مناسبات و اختلافات استراتژیک ما نیز کشیده شود یا نه؛ گفت: ما باید به سمت "مدیریت هوشمند" در
عرصه های سیاسی و به ویژه سیاست خارجی برویم، چرا که وقتی بحث هوشمندی در این عرصه مطرح است باید بسیاری از مقولات برپایه عقلانیت پیگیری و دنبال شود. به عنوان مثال عدم توجه به برخی ظرافت ها در سیاست خارجی باعث شد هراقدامی در ایران اعم از موضع گیری ها تا مانورهای نظامی و رونمایی از پیشرفت های تسلیحاتی و هسته ای، منجر به تهدید همزمان کشورهای دوست و دشمن و منتقد و ... گردد.
 بسیاری از سیاست های دفاعی ما در برابر تهدیدات رژیم صهیونیستی شکل می گیرد اما در مقاطعی به سبب عدم رعایت ظرافت های لازم در سیاست خارجی شاهد هجمه و انتقاد همزمان کشورهای همسایه و دیگر کشورهای جهان علیه ایران هستیم.
به هرحال دیر یا زود باید این سیاست هوشمندانه مورد استفاده قرار گیرد و حوزه های دشمنی مشخص شود و حوزه های تنش زدایی نیز مشخص گردد. در حوزه های تنش زدایی همچون رفع اختلافات با عربستان، می توان عمق دشمنی را به عمق استراتژیک تعامل پیش برد که هم به نفع طرفین و هم به نفع صلح و امنیت منطقه است.
باید سطح این تعاملات را افزایش داد که مانند یک سپر و محافظ در برابر تنش های احتمالی آینده عمل کند و طرفین را درحالت مدیریت هوشمندانه از تقابل دور نگه دارد.
در دهه 1370 ایران، با عربستان و دیگر کشورهای منطقه به سمت تنش زدایی گسترده حرکت کرد اما به رقم برخی موافقتنامه های امنیتی همچون موافقتنامه ایران و عربستان در سال 1380 ، هیچگاه مناسبات عمیق شکل نگرفت تا منافع مشترک برای طرفین تعریف کند که قطع روابط و تعاملات را پرهزینه نماید.
راه حل این مناسبات معقول این است که کشور تا آنجا که می تواند تریبون را از دست افراطیون داخلی بگیرد. افراطیونی که باعث همپیمانی برخی همسایگان ما با رژیم صهیونیستی شدند به طوری که سیاست ترس از ایران را دامن زدند و نزدیکی کشورهای منطقه به اسرائیل را تقویت نمودند و سیاست مقابله با ایران را دستور کار مشترک میان آنها مبدل کردند.