تلاش خود را برای حل مشکلات مردم بیشتر کنیم

رسیدگی به وضعیت مناطق محروم در کشورمان برای بعضی ازمسئولین حکایت دیدن کودکان کار پشت چراغ قرمز است که اغلب روی خود را به سمتی دیگر می چرخانیم یا حواسمان را به جای دیگری می دهیم تا آنها را نبینیم.

تلاش خود را برای حل مشکلات مردم بیشتر کنیم

رسیدگی به وضعیت مناطق محروم در کشورمان برای بعضی ازمسئولین حکایت دیدن کودکان کار پشت چراغ قرمز است که اغلب روی خود را به سمتی دیگر می چرخانیم یا حواسمان را به جای دیگری می دهیم تا آنها را نبینیم.
فقر در مناطق محروم کشور به عینه قابل مشاهده است و به معنای واقعی مردم با نان خالی زنده اند اما کاری های انجام شده برای آنها کافی نیست چون تحولی در زندگی آنها برای رفاه و آسایش بیشتر رخ نمی دهد. در گزارش های خبری تصاویر صحرای پرشده از نیسان و وانت پر از سوخت قاچاق را می بینیم اما کاری برای آن انجام نمی دهیم.
منظور از اقدام برای آنها نه برخورد با سوخت بران توسط نیروهای انتظامی است! چرا که هریک از آنها جانشان را بار وانت و نیسان خود کرده اند تا بلکه به مرز برسند و پولی دریافت کنند و خرج زندگی دو خانواده را فراهم کنند.
در سال 1401 به ‌طور میانگین هر هفته 4 نیسان سوخت‌كش در جاده‌های خروجی ایرانشهر منفجر شده است و راننده و کمک راننده جان خود را از دست داده اند. اما وقتی خبر انفجار یك نیسان سوخت‌كش به گوش خانواده هایشان می‌رسد، همه می‌دانند كه حكایت سوختن فقط دو نفر نیست؛ با سوختن یك سوخت‌بر، حداقل 10 نفر نان‌آورشان را از دست می‌دهند.
 آیا نیاز به کارشناسی و جلوگیری از تکرارنیست؟!
در مناطق مرزی غرب کشور نیز وضعیت به همین روال است و در این شهرهای مرزی افراد به جای اینکه بار را برپشت وانت بیندازند خود به کول می گیرند و از کوه ها و بی راهه ها سنگینی بار را بر پشت خود تحمل
می کنند تا اگر خوش شانس باشند و از کوه و دره پرت نشوند و زنده بمانند، نانی برای خانواده خود بیاورند. سالانه ده ها کولبر به سبب پرت شدن از کوه و برخورده با صخره ها دچار نقص عضو و یا قطع نخاع می شوند.
 آیا اخبار این اتفاقات ضرورت توجه فوری مسئولین را نمی طلبد؟!
سوخت کشی و کولبری نه از سر نداشتن شغل که از سر نداشتن نان است...! بین این دو فاصله معناداربسیاری نهفته است. نداشتن شغل یک معضل اجتماعی است اما نداشتن نان یک معضل انسانی است که با حیات و ممات افراد سروکار دارد و روی کره زمین تمام انسان ها باید از حق حیات و زندگی بهره مند باشند.
غصه دار تر ازهمه اینجاست که این استان های محروم در کشورمان اغلب دارای عظیم ترین ثروت های طبیعی هستند. ذخایر انرژی ، معادن طلا، معادن سنگ آهن، معادن گچ و مرمر و... به وفور در این استان ها موجود است، اما به سبب مشکلات و مدیریت نادرست نتوانسته موجب فقر زدادیی در این مناطق گردد.
اما بدترین بخش این ماجرای تلخ جایی است که مردم این مناطق مشاهده می کنندکه هر روز که می گذرد تلاشی قابل لمس برای حل این مشکل و مشکلات مناطق محروم صورت نمی پذیرد.
درد و گرفتاری مردم تا زمانی که بصورت اصولی توسط مسئولین هر بخشی از مناطق محروم حتی مسئولان رده پائین  هر منطقه ای  درک نشود فایده ای نخواهد داشت و توان و هزینه های کشور به سمت و سوی درست نخواهد رفت. شاید اگر برای یکبار، فقط یکبار با سوخت کشان و کولبران همراه شویم متوجه دست و پا زندن و با مرگ دست و پنجه نرم کردن برای نان را درک کنیم.