نسل جوان امروز "نگاه به فردا" را از دستور کارش خارج کرده است

دکتر"تقی آزاد ارمکی" جامعه شناس درگفتگو با آفرینش:

بسیاری از چالش های موجود در عرصه سیاست داخلی کشور ناشی از عدم توجه به ریشه های جامعه شناسی و شناخت نیازهای اجتماعی اقشار مختلف است. نیازهایی که به عنوان مطالبات مختلف درون جامعه انباشت شده و هر بار سر ریز آن به گونه ای خود را بروز می دهد.

نسل جوان امروز "نگاه به فردا" را از دستور کارش خارج کرده است

حمیدرضا عسگری
بسیاری از چالش های موجود در عرصه سیاست داخلی کشور ناشی از عدم توجه به ریشه های جامعه شناسی و شناخت نیازهای اجتماعی اقشار مختلف است. نیازهایی که به عنوان مطالبات مختلف درون جامعه انباشت شده و هر بار سر ریز آن به گونه ای خود را بروز می دهد.
اما نحوه برخورد و واکنش به این مطالبات همواره موجب افزایش هزینه برای کشور و بلاتکلیف ماندن خواسته های جامعه گردیده است. طی سال های اخیر با افزایش سن نسل جوان و تغییر فرهنگ رفتاری در میان آنها، سبک و جنس مطالبات نیز تغییر کرده است اما روش پاسخگویی به این مطالبات همچنان سنتی و تغییر ناپذیر جلوه می کند.
درهمین رابطه با دکتر "تقی آزاد ارمکی" جامعه شناس و استاد علوم اجتماعی دانشگاه تهران در مورد بحث "مطالبه گری در بین نسل ها" گفتگو کردیم.
وی معتقد است در حال حاضر ما با جامعه ای روبه رو هستیم که به تعبیری به آن جامعه "چند نسلیِ برهم شده" می گویند، که چهار نسل تقریباً همزمان و هم عصر در آن قرار دارند.
برخلاف جامعه دیروز(جامعه 30 تا 50 سال قبل) که تنوع نسل ها کمتر بود و نسل ها خیلی شبیه هم بودند و بیشتر هم تعلق به گذشته تاریخی داشتند.علتش هم این بود که در نسل قدیم، پدران موقعیت های اجتماعی را تعیین می کردند و نگاه به گذشته برپایه آن بود و این تمایز نسلی که امروز شاهدش هستیم تحقق نیافته و شکل نگرفته بود. به روایتی دیگر جامعه به معنای تعریض اجتماعی امروز ظهور و بروز نکرده بود.
دکتر"آزاد ارمکی" در توضیح این تعریض اجتماعی بیان داشت: امروز ما با جامعه ای مواجهیم که هر چهار نسل آن در زمان حال زیست می کنند و حتی نسل قدیمی یعنی پدران و مادران و پدربزرگ ها و مادربزرگ ها هم در زمان حال زیست می کنند و مسائل مربوط حال برای آنها اهمیت دارد.
علت بروز این فضا نیز به این سبب است که ما با گسترش امور اقتصادی، سیاسی و اجتماعی روبه رو شدیم و پروژه توسعه یافتگی جهان مدرن را در برابر خود داریم که امکان زیست نسل ها در موقعیت واحد باهم را فراهم کرده است.
وقتی رسانه وجود دارد، وقتی سینما هست ، و فضای عمومی و دولت و نظام سیاسی هست و چالش های مختلف در جهان وجود دارد، اینها تنها مربوط به یک نسل نیست و تمام نسل ها را درگیر خود می کند و همه نسل های حاضر به آن واکنش نشان می دهند.
استادعلوم اجتماعی دانشگاه تهران با اشاره به چنین تعابیر و تعاریفی می گوید: من نمی توانم بپذیرم که نسل امروز ما مطالبه گری در باب فردا ندارد . اتفاقا مطالبه گری آن در باب فردا بسیار زیاد بوده ولی چون بی پاسخ مانده و توجهی به آن نشده؛ می بینیم که این نسل اراده کرده که "نگاه به فردا" را از دستور کار خود خارج کند.
عدم امکان دستیابی به فردا نسل جوان را از توجه به فردا دور کرده
چون احساس کرده با نوع تمایل و توجه و مطالبه گری هایی که کرده و انرژی که گذاشته، یافته و نتایج متناسب با آن دست یافتنی نیست و به ابهام و ناامیدی و سرگشتگی رسیده است. لذا سعی کرده آن را به عقب بیندازد و یا از آن فاصله بگیرد.
من این تصور را دارم که عدم امکان دستیابی به فردا بوده که این نسل ها و به خصوص نسل جوان را از توجه به فردا دور کرده و می گوید چرا من این همه انرژی بذارم برای مطالبه گری فردا؟! فردایی که مبهم است و دست یابی به آن مشخص نیست. لذا به آن بی اعتماد می شود و در "زمانه حال" زندگی
می کنند.
به همین سبب است که شما می بینید همین چهار نسل موجود تمام فشارهای خود را بر زمان حال وارد می کنند و مطالبه گری هاشان، مطالبه گری های زمان حال است که شامل زندگی کردن و بهره گیری از موقعیت های حال است .
لذا نتیجه آن می شود که بخشی از این نسل ها مهاجرت می کنند و بخشی انزواطلب می شوند، بخشی اعتراض می کنند.
در این نسل ها همه طالب مصرف کالاهای فرهنگی هستند، به دنبال استفاده از فراغت هستند، به دنبال استفاده از تحصیل و آموزشند، بهره مندی از امکانات ثروت و تکنولوژی و ماشین و شهر و امثالهم هستند. به عبارتی کسی حاضر نیست چیزی را به فردا واگذار کند و یا موکول کند به فردایی که قرار است بعدها بیاید.
همه می خواهند در شرایط فعلی در آن واحد از تمامی امکانات استفاده کنند و منفعت ببرند و در زمان حال گذران عمر نمایند.
 جامعه طبیعی، جامعه ای است در زمان حال زیست می کند و برای آینده خود را آماده می نماید
این جامعه شناس و استاد دانشگاه در مورد تبعات و آسیب های این وضعیت در جامعه گفت: اولین اثر منفی این رویه آن است که "آینده مبهم خواهد شد" و افراد جامعه برای فردا آماده نمی شوند. چون جامعه طبیعی، جامعه ای است که همانطور که به گذشته توجه دارد و در زمان حال زیست می کند، برای آینده خود را نیز آماده می نماید. یعنی هم برای ساختن آینده و هم برای عبور کردن از مشکلات و بحران ها و چالش هایی که در آینده با آن مواجه خواهد شد، آماده می شود.
اما این جامعه و نسل های چهارگانه امروز، همگی برای زمان حال زندگی می کنند وهیچ و یا بسیار کم دغدغه نسبت به فردا دارند. لذا هرنوع اتفاقی که در فردا رخ دهد تبدیل به یک چالش و بحران و حادثه و نابسامانی خواهد شد.
به عنوان مثال اگر فردا کمبود آب پیش بیاید، امکانات اقتصادی و رفاهی کم شود و یا یک جنگ خارجی اتفاق بیفتد، جمعیت کم و یا زیاد شود، یا بحران سرزمینی پیش بیاید، این مشکلات می تواند جان مجموعه نسل های چهارگانه و  میلیون ها ایرانی امروز را بگیرد و ابر بحران ها را برای کشور رقم بزند.
اگر توجه به آینده وجود داشته باشد خیلی از موضوعاتی که امروز برای انسان ها دغدغه شده است را به فردا موکول می کنند
 اگر امروز ما فردا را نسازیم، دیگران فردای ما را خواهند ساخت
دکتر "تقی آزاد ارمکی" برای درک بیشتر این وضعیت به رفتارجوانان نسل امروز اشاره داشت و گفت:  نسل جوان از آنجا که امیدی به آینده و فراد ندارد
می خواهد همه چیز را امروز تجربه و استفاده نماید و از آن لذت و منفعت ببرد.
چیزی را برای 5 یا 10 یا 50 سال بعد موکول و واگذار نمی کند. طبیعی است که خود فرد از این رفتار آسیب می بیند و جامعه نیز تحت فشار قرار می گیرد و فردا هم مبهم خواهد شد.
لذا اگر امروز ما فردا را نسازیم، "دیگران فردای ما را خواهند ساخت!". متاسفانه جامعه ای که نگاهش به آینده نباشد، دیگران یعنی بیگانگان و الزام های آنها آینده را برای ما ترسیم خواهند کرد. ما در  دوره های تاریخی داشتیم که به سبب بی اعتنایی به آینده خود، استعمار آینده ما را آنطور که خواسته ساخته است.
یا مثلا یک سیل و زلزله و وبا آمده و جامعه را مجبور ساخته تا به سمت و سوی خاصی برای حرکت به سمت آینده برود.