نیاز توجه بیشتر به دغدغه ها و مشکلات کشور و ملت

عزم و باورمان از نگارش در این ستون رسیدگی به درد و مشکلات مردم و پرهیز از مشغولیت به هراموری است که مانع از کم کردن فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر مردم خوب کشورمان می شود و علت سیاهه کردن این متن نیز بیان دغدغه های مردم در حوزه کنش و واکنش هایی است که گویا اهالی آن توجهی جدی و ویژه به آن ندارند.

نیاز توجه بیشتر به دغدغه ها  و مشکلات کشور و ملت

عزم و باورمان از نگارش در این ستون رسیدگی به درد و مشکلات مردم و پرهیز از مشغولیت به هراموری است که مانع از کم کردن فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر مردم خوب کشورمان می شود و علت سیاهه کردن این متن نیز بیان دغدغه های مردم در حوزه کنش و  واکنش هایی است که گویا اهالی آن توجهی جدی و ویژه به آن ندارند.
درحالی که تا انتخابات مجلس زمان زیادی باقی مانده اما شخصیت های سیاسی از جناح های مختلف توپخانه را روشن کرده اند.
از یکسویک جناح و از سوی دیگرجناح دیگر و از طرفی برخی جریان های سیاسی مختلف که پست و منصب و یا تریبونی در اختیار دارند، درحال طرح مسائلی هستند که در میان دغدغه های جامعه هیچ وزن و جایگاهی ندارد!.
و افراد حاضردر این صحنه درحال خط و نشان کشیدن برای یکدیگر هستند که بتوانند یکدیگر را از دور خارج کنند، درحالی که میدان دار اصلی انتخابات مردم هستند و تا ملاک و تشخیصی از سوی مردم برای شرکت در انتخابات یافت نشود، اساساً رقابت سیاسی معنا و مفهومی ندارد. مگر اینکه جناح ها کاری به مردم نداشته باشند و صرفاً درگیر خواست و منافع گروهی خود باشند.
اما جهت یادآوری و گوشزد به جناح های مختلف باید توجه داشت که امروز دغدغه ها ی جامعه چیزی متفاوت از ذهنیات و گفتار شخصیت های حاضر است. کشور و ملت ایران درگیر ابرچالش ها و بحران هایی گردیده است که راهکار و چاره حل آن به هیچ وجه سیاسی نیست و کاری هم از دست سیاسیون برای حل و فصل آن بر نمی آید.
 به بیانی ساده و شفاف مشکلات امروز کشور با رفت و آمد این جناح و آن جناح حل نخواهد شد؛ بلکه نیاز به کار علمی و حضور مدیران و نیروهای ماهر و متخصص در عرصه های گوناگون است.
 متأسفانه طی سال های اخیر موضوعاتی همچون معیشت، ابرتورم، بحران آب، بحران محیط زیست، بحران جمعیت، مسکن، اشتغال، و مشکلاتی از این جنس توان و استقامت مردم را به پایین ترین حد ممکن رسانده و امروز بسیاری اقشار جامعه مستاصل از چاره جویی برای چالش های زندگی روزمره خود شده اند و کشور نیز در حال از دست دادن منابع و سرمایه های خود می باشد.
درچنین شرایطی افرادی سرگرم بازی های جناحی خود بوده و متوجه نیستند مردم برای چنین رویکردهایی اهمیت قائل نمی شوند و از آن عبور کرده اند. لذا اگر نپذیرند که رویکرد کنونی آنها برای مردم هیچ جذابیتی ندارد و برعکس موجب نارضایتی بیشتر آنها خواهد شد، باید گفتار وکردارشان را عاملی برای دل سردی جامعه و دلزدگی مجدد آنها برای شرکت در انتخابات مجلس و دیگر مشارکت ها قلمداد کرد.
شکی نیست که رقابت ها برای برگزاری یک انتخابات امری طبیعی است و رقبا باید مقابل هم قدرت نمایی کنند. اما حرف بر سر این است که در میان این قدرت نمایی باید دغدغه و مشکلات کشور و ملت نمایان باشد. نه اینکه ملاک هرگونه واکنش میان جناح ها و جریان های مختلف صرفاً اثبات خودشان و متهم کردن طرف مقابل به انواع و اقسام برچسب ناروا باشد.
کلام آخر اینکه اگر کاندیداها و احزاب کشور هشیار نشوند و برنامه ها و واکنش های منطقی و کارشناسی مطابق با نیازهای کشور را جایگزین رویکردهای بی حاصل و پرهزینه خود نکنند، قطعا خودشان اصلی ترین عامل برای دلسردی جامعه جهت مشارکت در انتخابات و دیگر رویدادهای مشابه خواهند بود.