عدم کارایی آموزش ها در محافظت از دانش آموزان

انتقادات بسیاری در مورد نحوه برنامه ریزی برای مسائل مربوط به دانش آموزان اعم از کیفیت آموزشی تا فرهنگ سازی و باورمندی های اخلاقی مطرح است اما گویا این انتقادات اثری ندارد و قرار به اصلاح رویه های مرسوم و سنتی وجود ندارد.

عدم کارایی آموزش ها در محافظت از دانش آموزان

انتقادات بسیاری در مورد نحوه برنامه ریزی برای مسائل مربوط به دانش آموزان اعم از کیفیت آموزشی تا فرهنگ سازی و باورمندی های اخلاقی مطرح است اما گویا این انتقادات اثری ندارد و قرار به اصلاح رویه های مرسوم و سنتی وجود ندارد.
البته ناگفته نماند هزینه ها و بودجه های بسیاری طی سال های گذشته برای امور فرهنگی و آموزشی دانش آموزان صورت گرفته است، اما اغلب آنها بیانگر نوعی خاص از مدل رفتاری است که تنها طیفی محدود از دانش آموزان و خانواده هایشان را در بر می گیرد.
این موضوع هم قابل تحمل است، اما انتقاد اصلی اینجاست که در اولویت بندی مسائل و آسیب شناسی های ضروری درمورد رفتار و تربیت دانش آموزان دچار اشتباه محاسباتی شده ایم که عمداً و یا سهواً قصد تغییر مسیرهم نداریم و با همان فرمان همچنان حرکت می کنیم.
اینکه دانش آموزان در امور فرهنگی شرکت کنند و سرود بخوانند و با فرهنگ ایثار و شهادت آشنا شوند امری مطلوب قلمداد می شود، اما آیا حواسمان هست که « مصرف الکل بیشترین اعتیاد شایع در میان
دانش‌ آموزان است»؛ آیا متوجه هستیم که امروز اعتیاد در بین دانش‌آموزان هنرستانی در حال رشد است و براساس آمار« 0.15 درصد دانش‌آموزان هنرستان شیشه، 0.36 درصد حشیش، 0.96 درصد ماریجوانا و 5.4 درصد مصرف الکل دارند».
این ها آمارهایی است که هر پنج سال یکبار ازسوی معاونت پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر گرفته و منتشر می شود و قطعاً امروز این آمارها در عالم واقعیت بسیار بیشتر از این اعداد است.
شاید گفته شود که این آمارها بسیار محدود هستند، اما واقعیت این است که گرفتاری حتی یک دانش آموز در دام اعتیاد برای جامعه فاجعه بار خواهد بود. ضمن اینکه فراموش نکنیم این آمارها مدام درحال افزایش است و هر سال نسبت به سال قبل بر مقدار آن افزوده می شود.
آیا تاکنون در مورد اعتیاد و پیشگیری از آن کار فرهنگی و رسانه ای صورت گرفته است. آیا از مصیبت های افتادن در دام اعتیاد و مصرف مواد مخدر و الکل برای خانواده ها برنامه آموزشی و فرهنگی ترتیب داده ایم.
شاید نمونه های انگشت شماری در این زمینه وجود داشته باشد، اما واقعاً چنین آسیبی با چنین تبعات وحشتناکی اولویتی در سیستم و نظام آموزش و پرورش ندارد. ناگفته نماند که این موضوع به قدری با اهمیت و سنگین است که تنها نمی توان آموزش و پرورش را مسبب بروز چنین رفتارهای خطرناکی دانست، اما حداقل می توان این انتظار را داشت که آموزش و پرورش موتور محرک و بازوی اجرایی این برنامه های باشد.
جدای از ارزانی مواد مخدر و دسترسی آسان به آن، باید ضعف های فرهنگی و آموزشی خود در این زمینه توجه داشته باشیم و در مسیر اصلاح گام برداریم. ارائه الگوهای فرهنگی دوگانه ارزشی از بدنه دانش آموزی در کشور موجب تشدید گرایشات انحرافی دربین دانش آموزان خواهد شد. وقتی تنها یک الگوی خاص را به عنوان دانش آموز و فرزند نمونه به جامعه معرفی می کنیم، مسلماً دیگر اقشار دانش آموزی از دایره آن خارج می شوند و بیشتر در معرض آسیب های اخلاقی و دام اعتیاد قرار می گیرند. برنامه های سازنده اخلاقی و پرورشی ما باید به گونه باشد که تمام اقشار دانش آموزی و خانواده های آن را در بر بگیرد و به گونه ای آنها را با خود همراه کند که همگی در قطار سازندگی اخلاقی و فرهنگی جایی داشته باشند و مجبور به پیاده شدن و تغییر مسیر در آنها احساس نشود.