هیرمند پرآب است، اما از حقابه خبری نیست

با روی کار آمدن حکومت طالبان در افغانستان هنوز تکلیف ما با خودمان روشن نیست، چه برسد به اینکه تکلیفمان با آنها روشن باشد!. باید طالبان را "برادر و هم خانواده" یا "دشمن" فرض کنیم.

هیرمند پرآب است، اما از حقابه خبری نیست

با روی کار آمدن حکومت طالبان در افغانستان هنوز تکلیف ما با خودمان روشن نیست، چه برسد به اینکه تکلیفمان با آنها روشن باشد!. باید طالبان را "برادر و هم خانواده" یا "دشمن" فرض کنیم.
این چه برادری و هم خانوادگی است که حاصلش عطش کودکان سیستان و خشکیدگی زمین کشاورزان است. آیا با حکومتی که ملت خودشان مشکل دارند و به ما پناه آورده اند، می توان برادر و هم خانواده بود.
هرچند توقعی از یک جریان تندرو نیست و بلکه انتقاد و انتظار مردم ایران از مسئولان است که تا چه زمانی قرار است رویه مماشات را در پیش گیرند و اجحاف به حق و حقوق مردم کشور را نادیده انگارند.
به گفته و اسناد مراکز رصد ماهواره ای داخلی و خارجی هیرمند پرآب و خروشان است و حتی نسبت به سال بارشی قبل پر بارتر هم شده، اما حقابه ایران و مردم سیستان توسط طالبان به شوره زار ریخته می شود تا مردم ما سیراب نشوند و کشت وکارشان بخشکد.
از سوی دیگر آنچه از اظهارات و توضیحات برخی کارشناسان مشاهده می شود، برخی اشتباهات در مرزبندی میان دو کشور و دیوارکشی در زابل موجب قرار گرفتن زمین های کشاورزی مردم روستایی ما در مرز طالبان شده است و اکثر درگیری های اخیر نیز بر سر همین موضوع است. طالبان حاضر به اصلاح مرزبندی صورت گرفته نیست و حتی با کشاورزان ایرانی اجازه نمی دهد به زمین های خود وارد شوند و کشت و زرعشان را سامان دهند.
این چه نوع روابط دوستانه برپایه حسن همجواری است.
گله ای هم از چهره های مشهور و به خصوص ادبی افغانستان و همچنین شخصیت های فرهنگی و هنری کشورمان باید داشت. چرا که گویا این جاده یکطرفه توقعات صرفاً از سوی طرف افغانی به سمت ملت ایران قرار دارد. برسر کوچکترین مسائل و برخوردهای فردی با برخی مهاجرین افغان همچون راه ندادن آنها به شهربازی یا برخی مراکز تفریحی شاهد بودیم که کمپین های مختلف از سوی فعالان رسانه ای و چهره های شناخته شده افغان شکل گرفت و شخصیت های داخلی نیز برای جا نماندن از این موج بلند شده زمین را به آسمان دوختند که "کجاست برابری و برادری، کجاست اسلام و مسلمانی، کجاست حقوق بشر و..." که چرا یک فروشنده یا یک پاساژ یا یک مرکز تفریحی با برخی مراجعین افغانستانی رفتار درستی نداشته است.
صدالبته که هرگونه رفتار دون شأن انسانی مورد تقبیح است و باید اصلاح گردد. اما چگونه است که برای چنین مواردی کمپین داخلی و خارجی به راه می افتد، اما برای تشنگی و عطش کودکان سیستان که از فرط بی آبی مجبورند از آبشخور تمساح ها آب بخورند و جانشان را از دست بدهند یا قطع عضو شوند، خبری از شخصیت های افغانستانی و چهره های داخلی نیست؟!.
اما این رویکرد برای دولت دیگر بحث گله و گله گذاری نیست، بلکه باید مشکل مردم خوب این بخش از کشورمان را حل کنند  و مسئولین مربوطه به مردم توضیح دهند که چرا اقدامی در راستای گرفتن حقابه هیرمند و تعیین تکلیف سرحدات مرزی و برطرف شدن مشکلات کشاورزان و زمین داران ایرانی با طالبان انجام نمی دهند. نباید اجازه داد که اقتدار و هیمنه ایران از سوی گروهی مورد خدشه و شوخی قرار گیرد...!